جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بوی بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) باخبر و آگاه شدن و فهمیدن و شنیدن و گمان بردن و از چیزهای پنهان ، اطلاعی بهم رسانیدن . (ناظم الاطباء). باخبر و آگاه شدن و دیدن و فهمیدن چیزی . (آنندراج ). از امری نهانی ، اندکی آگاه شدن . تا حدی از امری نهانی ، آگاهی یافتن . (یادداشت بخط مؤلف ). درک کردن . فهمیدن : جستم میان خلق و سلامت نیافتم ور بوی بردمی به کران چون نشستمی . خاقانی . آن یکی طوطی ز دردت بوی برد زهره اش بدرید و لرزید و بمرد. مولوی . گفتی از حافظ ما بوی ریا می آید آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی . حافظ. مرد باید که بوی داند برد ورنه عالم پر از نسیم صباست . (یادداشت مؤلف ، بدون ذکر نام شاعر).معنی برای کلمه بوی بردن پیدا نشد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر