جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

regardless  |

بی فرمان

معنی: بی فرمان . [ ف َ ] (ص مرکب ) (از: بی + فرمان ) آن که محکوم کسی نشود. (آنندراج ). آن که مطیع هیچگونه حکم و فرمانی نباشد. مقابل بفرمان . (ناظم الاطباء). نافرمان . پریشان رو. خلیع. خودسر. (یادداشت مؤلف ). عَصی ْ. (زمخشری ). فاحش . فاحشه . (مهذب الاسماء). عاصی . (تفلیسی ): حرون ؛ اسب بی فرمان . (زمخشری ) :
نه بفرمان من است این دل معشوقه پرست
همه فرمان من از این دل بی فرمان است .
میرمعزی .
روی اگر گویم بمن بنمای ننماید بمن
وای من وای آنکه چون من یار بی فرمان گرفت .
سوزنی .
|| بدون اجازه . بی دستوری : این چیست که میگویی چنین سخنی بی فرمان امیر نگفته باشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 685). بی فرمان شراب خوردن با غازی و ترکان سخت سهل است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 222). تا بفرمان ما بود نبی بود. رسول خواندمش چون بی فرمان هجرت کرد از خدمت ما یکسو شد [ یونس ] . (قصص الانبیاء ص 133). رجوع به فرمان شود.
... ادامه
686 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 383
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
regardless
عربی
مهما يكن | من غير إعتبار للعوائق , لا ينظر للتكاليف , مهمل , غافل , بغض النظر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری