جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

bayyā'
come on  |

بیاع

معنی: بیاع .[ ب َی ْ یا ] (ع ص ) بهاکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلال خرید و فروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بهاکننده . دلال خرید و فروش . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : بیاع بر اثر بازرگان برفت . (منتخب قابوسنامه ). و بیاعان معتمد باشند که قیمت عدل بر آن نهند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 146). بیاعان بارهای کازرونی دربستندی و غربا بیامدندی و همچنان دربسته بخریدندی بی آنکه بگشادندی از آنکه بر بیاعان اعتماد داشتندی . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 146).
سرم زآن جفت زانو شد که از تن حلقه ای سازم
در آن حلقه ترازودار بیاعان روحانی .
خاقانی .
|| خرنده . (غیاث ). خریدار :
پس بر شکل بیاعان و هیأت کیسه داران بیرون آمد و قدری چوب صندل با خود آورد. (سندبادنامه ص 300).
کاروان جان مرا بیاع جان شد چشم او
دار ضرب شاه زآن بیاع جان انگیخته .
خاقانی .
همایون گفت لعلی بود کانی
ز غارتگاه بیاعان نهانی .
نظامی .
... ادامه
470 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (بَ یّ) [ ع . ] (ص نسب .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 83
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
come on
ترکی
satmak
فرانسوی
vendu
آلمانی
ausverkaufen
اسپانیایی
vendido
ایتالیایی
esaurirsi
عربی
بيع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "بیاع" در زبان فارسی به معنای "علف" یا "گیاه" است و به طور خاص به گیاهانی که در طبیعت می‌رویند اشاره دارد. برای نوشتن و به کار بردن این کلمه، لازم است که قواعد زیر را رعایت کنید:

  1. نحوه نوشتن: کلمه "بیاع" باید به همین شکل نوشته شود و تغییرات نوشتاری ندارد.

  2. جملات: هنگام استفاده از "بیاع" در جملات، بهتر است به یاد داشته باشید که این کلمه به طور معمول به عنوان اسم به کار می‌رود. مثلاً: "در این منطقه، بیاع‌های زیادی وجود دارد."

  3. صرف و نحو: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم غیر شمارش‌پذیر به کار می‌رود، به همین دلیل معمولاً با فعل‌های جمع می‌آید. مثلاً: "بیاع‌ها در فصل بهار سبز می‌شوند."

  4. معادل‌ها: در برخی متون ادبی و علمی، می‌توان از معادل‌های دیگری مانند "علف" یا "گیاه" استفاده کرد، بنابراین توجه به سیاق و محتوای متن حائز اهمیت است.

با رعایت این اصول، می‌توانید از کلمه "بیاع" به شکل صحیح و مؤثر استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. روزی در یک باغ زیبا، گل‌های رنگارنگی بیاع شدند که عطرشان همه جا را پر کرده بود.
  2. در فصل بهار، بعد از بارش باران، زمین به طرز شگفت‌انگیزی بیاع شد و زندگی دوباره به زادگاهش بازگشت.
  3. با وجود چالش‌های فراوان، او هرگز امیدش را از دست نداد و همیشه به بیاع شدن زندگی‌اش اعتقاد داشت.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری