جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

pādāš
reward  |

پاداش

معنی: پاداش . (اِ) (از پهلوی پات دَهِشن ، مطلق جزا و مکافات . مرکب از دو جزء پات ، از اصل پئیتی + دَهِشن ) پاداشن . پاداشت . مطلق مکافات و جزا اعم از خیر و شر. مکافات است مطلقاًخواه جزا و مکافات نیکی باشد و خواه بدی . (برهان ). داشن . دین . مکافات . جزا. عوض . سزا. معارضه . (تاج المصادر بیهقی ). قرض . (تاج المصادر بیهقی ) :
بدان رنج پاداش بند آمده ست
پس از بند بیم گزند آمده ست .
فردوسی .
چو پاداش او باشد آویختن
نبینیم جز روی بگریختن .
فردوسی .
اگر بدکنش بد پدر یزدگرد
بپاداش او داد کردیم گرد.
فردوسی .
فروتن کند گردن خویش پست
ببخشد نه از بهر پاداش دست .
فردوسی .
چنین بود پاداش رنج مرا
به آهن بیاراست گنج مرا.
فردوسی .
تو پاداش با نیکوئی بد کنی
چنان دان که بد با تن خود کنی .
فردوسی .
نگر نیک و بد تا چه کردی زپیش
ببینی همان باز پاداش خویش .
اسدی .
لاشک هر کرداری راپاداشی است . (کلیله و دمنه ).
|| اجر. ثواب . مثوبه . شکم . شیان . سزا. اجرت . مزد. و عوض و مکافات در جای نیکی . جزای خیر. مقابل بادافراه و بادافرَه :
بجای هر بهی پاداش نیکی
بجای هر بدی بادآفراهی .
دقیقی .
نیابی گذر تو ز گردان سپهر
کزویست پرخاش و پاداش و مهر.
فردوسی .
نه این بود از آن رنج پاداش من
که دیوی فرستد بپرخاش من .
فردوسی .
بپاداش نیکی بیابی بهشت
خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت .
فردوسی .
بپاداش تونیستمان دسترس
زبانمان پر از آفرین است و بس .
فردوسی .
بسان پرستار پیش کیان
بپاداش نیکت ببندم میان .
فردوسی .
اگر زو شناسی همه خوب و زشت
بیابی بپاداش خرم بهشت .
فردوسی .
مکن نیکمردی بروی کسی
که پاداش نیکی نیابی بسی .
فردوسی .
ز یزدان شناسد همه نیک و زشت
بپاداش نیکی بجوید بهشت .
فردوسی .
بنزدیک یزدان ز تخمی که کشت
بیابد بپاداش خرم بهشت .
فردوسی .
تو آن کن ز خوبی که او با تو کرد
بپاداش پیچد دل راد مرد.
فردوسی .
چوبیداد کردم بپیچم همی
بپاداش نیکی بسیجم همی .
فردوسی .
چو بشنید آواز او را تبرگ
بر آن اسب جنگی چو شیر سترگ
شگفت آمدش گفت خاقان چین
ترا کرد ازین پادشاهی گزین
بدان تا تو باشی ورا یادگار
ز بهرام شیر آن گزیده سوار
همی گفت پاداش این نیکوی
بجای آورم چون سخن بشنوی .
فردوسی .
بپاداش نیکی چرا بد کنم
اگر بد کنم بر تن خود کنم .
فردوسی .
همی گفت اینست پاداش من !
چنین است از این شاه پرخاش من
چو پاداش این رنج خواری بود
گر از بخت ناسازگاری بود
به یزدان بنالم ز گردان سپهر
که از من چنین پاک بگسست مهر.
فردوسی .
کهتران را همه پاداش ز خدمت بدهی
در عقوبت کم از اندازه کنی وقت گناه .
فرخی .
من بپاداش آن خبر که بداد
بردم او را بدین سخن فرمان .
فرخی .
پاداش همی یابد از شهنشاه
بر دوستی و خدمت فراوان .
فرخی .
ترا زین پیش بسیار آزمودم
چه پاداش و چه بادافره نمودم
نه از پاداش من رامش پذیری
نه از بادافرهم پرهیز گیری .
فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).
امیدوارم که خدای عزوجل مرا پاداش دهد برین جمله که گفتم . (تاریخ بیهقی ).
هرچ از تو عطا به بنده آید
از بنده بتو ثناست پاداش .
سوزنی .
دست عدلش دراز کردستی
هم بپاداش و هم ببادافراه .
انوری .
|| مهر. کابین . || اِثام . اَثام . عقوبت . بادافراه . بادافره . کیفر. جزای بد. مجازات . عقاب . عذاب . تعذیب . نکال . معاقبه . مکافات بدی :
ازین پس تو ایمن مخسب از بدی
که پاداش پیش آیدت ایزدی .
فردوسی .
بگیتی چنین است پاداش بد
هر آنکس که بد کرد کیفر برد.
فردوسی .
که پاداش این آنکه بیجان شود
ز بد کردن خویش پیچان شود.
فردوسی .
اگر یک زمان زو بمن بد رسد
نسازیم پاداش او جز به بد.
فردوسی .
برآشفت [ کاوس ] و سودابه را پیش خواند
گذشته سخنها برو بازراند
که بی شرمی و بد بسی کرده ای
فراوان دل من بیازرده ای ...
نشاید که باشی تو اندر زمین
جز آویختن نیست پاداش این .
فردوسی .
تو پاداش یابی هم اکنون ز من
که بر تو بگرید بزار انجمن .
فردوسی .
کنون گاو ما را بچرم اندر است
که پاداش و بادافره دیگر است .
فردوسی .
گر ایدر نگیردْت فرجام کار
بگیرد بپاداش روز شمار.
اسدی .
خورده قسم اختران بپاداشم
بسته کمر آسمان به پیکارم .
مسعودسعد.
جرم خود را بر کس دیگر منه
گوش و هوش خود بر این پاداش ده .
مولوی .
حکما گفته اند هرکه را رنجی بدل رسانیدی اگر در عقب آن صد راحت برسانی از پاداش آن یک رنجش ایمن مباش . (گلستان سعدی ).
- پاداش دادن ؛ مکافات کردن . جزا دادن . دین . مجازات . (زوزنی ). جزا. کفاء. مکافات . اِعقاب . اَوس . شُکم . تثویب . (زوزنی ) (منتهی الارب ). اِثابه . مقاذات . (منتهی الارب ). تعویض . اَثام .
- پاداش کردن ؛ مجازات . پاداش دادن :
چو نیکی نمایند پاداش کن
ممان تا شود رنج نیکان کهن .
فردوسی .
- پاداش گناه دادن ؛ اثام . مأثم .
... ادامه
1667 | 0
مترادف: 1- اجرت، اجر، انعام، بادافراه، بخشش، ثواب، جايزه، جزا، دسترنج، صله، عطيه، مزد، مكافات، نتيجه 2- كابين، مهر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: pāt-dahišn] ‹پاداشت، پاداشن، داشن، پادش، باداش›
مختصات: (اِمص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: pAdAS
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 308
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
reward | remuneration , compensation , fee , gratuity , meed , comeuppance , retribution , testimonial , guerdon , quittance , retaliation
ترکی
ödül
فرانسوی
récompense
آلمانی
belohnen
اسپانیایی
premio
ایتالیایی
ricompensa
عربی
جائزة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پاداش" در زبان فارسی به معنای حق الزحمه یا مزدی است که به سبب کاری که انجام شده، به کسی داده می‌شود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "پاداش" به این صورت نوشته می‌شود و باید از نوشتن آن به شکل‌های نادرست خودداری کرد.

  2. معنی و کاربرد: این کلمه معمولاً در متون رسمی، اداری یا علمی به کار می‌رود و می‌تواند در زمینه‌های مختلفی چون کار، تحصیل، خدمات اجتماعی و غیره به کار رود.

  3. توجه به تنوع کاربرد:

    • "پاداش مالی": به معنای مبلغ نقدی که به‌عنوان پاداش پرداخت می‌شود.
    • "پاداش معنوی": به معنای تشویق یا قدردانی از تلاش‌های فرد، که ممکن است شکل مادی نداشته باشد.
  4. قید و ترتیب جملات: هنگام استفاده از "پاداش" در جملات، توجه داشته باشید که این کلمه معمولاً به عنوان مفعول مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثال: "شرکت در این مسابقه پاداش خوبی دارد."

  5. نکات دستوری: "پاداش" یک اسم است و می‌تواند با صفات و قیدها همراه شود. مثلاً: "پاداش مناسب" یا "پاداش به‌موقع".

  6. نحو و صرف: توجه داشته باشید که "پاداش" به صورت مفرد و جمع به کار می‌رود. در جمع می‌توان از "پاداش‌ها" استفاده کرد.

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "پاداش" به‌درستی و به‌طور مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پاداش" در جمله آورده شده است:

  1. پس از تمام زحماتی که کشید، مدیر به او یک پاداش نقدی داد.
  2. به دانش‌آموزانی که در امتحانات نهایی موفق شده بودند، پاداش ویژه‌ای اهدا شد.
  3. تلاش و همکاری در تیم همیشه با پاداش‌های معنوی همراه است.
  4. این شرکت برای کارمندان خود برنامه‌های پاداش و تشویق خاصی دارد.
  5. پاداش خوب کار کردن نه تنها انگیزه می‌دهد، بلکه روحیه تیم را نیز تقویت می‌کند.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری