جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پتک . [ پ ُ ] (اِ) کدین بزرگ آهنگران . (اسدی ). فطیس . خایسک بزرگ . مطراق . مطرقه . آنچه آهنگران با آن کوبند. مطرقه ای بزرگ از فولاد که آهنگران بدان پولاد و آهن تنک سازند و یا شکنند. اُمیمه . مرزبه . آهن کوب . بنچ . پَلوک . پک . کُوبن . کوبیازه . مهره . گزینه . پکوک : آنجا که پتک باید خایسک بیهده است گوز است خواجه سنگین مغز آهنین سفال . منجیک . برآمد چکاچاک زخم سران چو پولاد با پتک آهنگران . فردوسی . بفرمود کآهنگران آورند مس و روی و پتک گران آورند. فردوسی . نخست اندر آمد [ گیو] بگرز گران همی کوفت چون پتک آهنگران . فردوسی . بگشتاسب دادند پتکی گران بر او انجمن گشته آهنگران . فردوسی . سر سروران زیر گرز گران چو سندان بد و پتک آهنگران . فردوسی . بیاورد جاماسب آهنگران چو سوهان پولاد و پتک گران . فردوسی . وزان پس بزد دست و گرز گران برآورد چون پتک آهنگران . فردوسی . وز آن زخم و آن گرزهای گران چنان پتک و پولاد آهنگران . فردوسی . بگردن برآورد گرز گران همی کوفت چون پتک آهنگران . فردوسی . تهمتن چنین داد پاسخ که نام چه پرسی که هرگز نبینی تو کام مرا مام من نام مرگ تو کرد زمانه مرا پتک ترگ توکرد. فردوسی . یکی نامور بودبوراب نام پسندیده آهنگری شادکام همی کرد او نعل اسبان شاه ورا نزد قیصر بدی دستگاه ورا یار و شاگردبد سی و پنج ز پتک و ز آهن رسیده برنج . فردوسی . بپیچید بر زین و گرز گران برآهیخت چون پتک آهنگران . فردوسی . برآمد بزیر آن تگرگ از هوا چنان پتک پولاد آهنگران . منوچهری . در کام بامید قبول تو کند خوش آهن الم پتک و خراشیدن سان را. انوری . کاوه که داند زدن بر سر ضحاک پتک کی شودش پای بند کوره و سندان و دم . خاقانی . - امثال : صد پتک زرگر یک پتک آهنگر ، نظیر، صد سوزن سوزنگریک چکش آهنگر. پك، چكش، مطرقه hammer,sledgehammer,mallet مطرقة، مدقة، شىء يشبه المطرقة، دخل بالقوة، دق، طرق بالمطرقة، شاكوش çekiç marteau hammer martillo martello
مطرقة|مدقة , شىء يشبه المطرقة , دخل بالقوة , دق , طرق بالمطرقة , شاكوش
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پتک" در زبان فارسی به معنای ابزاری سنگین و فلزی است که برای ضربه زدن به اشیاء سخت یا سنگها استفاده میشود. در مورد نگارش و قواعد مربوط به "پتک"، نکات زیر را میتوان مطرح کرد:
نوشتار: کلمه "پتک" به همین صورت نوشته میشود و نیازی به تغییر شکل ندارد.
نوع کلمه: "پتک" یک نام (اسم) است و به یک ابزار اشاره دارد.
جمع: جمع کلمه "پتک" به صورت "پتکها" نوشته میشود.
حالتهای صرفی: در جملات مختلف میتوان از کلمه "پتک" در حالتهای مختلف استفاده کرد. به عنوان مثال:
"من یک پتک دارم."
"پتکها در کارگاه به کار میروند."
نکات نگارشی:
در نوشتن جملات، توجه به فاصلهها و نقطهگذاری مناسب اهمیت دارد. مثلاً: "با پتک سنگ را شکستم."
از آوردن کلمه "پتک" در جملات به صورت معنادار استفاده کنید تا مفهوم کاملاً منتقل شود.
اگر سوال خاصی درباره استفاده یا نگارش این کلمه دارید، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال از کلمه "پتک" در جملات آورده شده است:
کارگر با پتک به سنگ ضربه زد تا آن را خرد کند.
صدای پتک آهنگر در کارگاه به گوش میرسید.
او با پتک سعی کرد میخ را به دیوار بکوبد، ولی موفق نشد.
هنگامی که پتک از دستانش slipped شد، به زمین افتاد و صدای بلندی ایجاد کرد.
پتک یکی از ابزارهای مهم در صنایع دستی و ساختمانی است.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر