جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پذرفتن . [ پ ِ رُ ت َ ] (مص ) پذیرفتن . قبول کردن . تعهّد. تقبّل : بپذرفت وفرمود تا باژ و ساو نخواهند اگر چندشان بود تاو. فردوسی . زواره بدو گفت کای نامدار نبایست پذرفت از او زینهار. فردوسی . بجز دیگر اسپی نپذرفت ازوی وز آنجا سوی خانه بنهاد روی . فردوسی . میانجی بپذرفت و خاقان بداد یکی را که دارد ز خاتون نژاد. فردوسی . بپذرفت فرزند او نیکمرد نیاورد هرگز بدو باد سرد. فردوسی . نپذرفت ازو هر چه آورده بود علف بود اگر بدره و برده بود. فردوسی . بپذرفت چیزی که آورده بود طرائف بدو بدره و برده بود. فردوسی . سکندر بپذرفت و بنواختشان بدان خرمی جایگه ساختشان . فردوسی . همان باژ بایدت پذرفت نیز که دانش به از نامبردار چیز. فردوسی . نپذرفت ازو جامه و اسب و زر که ننگ آمدش ز آن کلاه و کمر. فردوسی . بپذرفت شاهی و برخاست زو بیامد نشست از بر گاه نو. فردوسی . چو دل بخدمت او دادی و ترا پذرفت ز خدمت دگران دل چو آینه بزدای . فرخی . چو با تو نیست ایشان را توان داوری کردن چه چاره است از تواضع کردن و پذرفتن پیمان . فرخی . مکن دزدی و چیز دزدان مخواه تن از طمع مفکن بزندان و چاه ز دزدان هر آنکس که پذرفت چیز بزودی ورا دزد گیرند نیز. اسدی . بگرشاسب گفت اثرط ای شوربخت ز شاه از چه پذرفتی این جنگ سخت . اسدی . سپهدار پذرفت کامروز من رهائی دهمتان از این اهرمن . اسدی . || شنودن ، پذیرفتن . اطاعت کردن : پس پند بپذرفتم و این شعر بگفتم از من بَدَل خرما بس باشد کنجال . ابوالعباس . دگر پهلوانان کجا رفته اند مگر پند خسرو نپذرفته اند. فردوسی . بپذرفت ازو این سخن اردشیر بپیش بزرگان برنا و پیر. فردوسی . آن دل چون سنگ ما را چندچند پند گفتیم و نمی پذرفت پند. مولوی . || عهد و نذر کردن : به آتش بداد آنچه پذرفته بود سخن هر چه پیش ردان گفته بود. فردوسی . - پذرفتن از ؛ عهد و نذر : که پذرفت خسرو ز یزدان پاک ز گردنده خورشید و ارمنده خاک که تا من بوم شاه در پیشگاه مرا باشد ایران و گنج و سپاه . فردوسی . و رجوع به پذیرفتن شود. to accept قبل، أقر، رضى، سلم، فهم، صدق، لبي، وافق، قبول kabul etmek accepter akzeptieren aceptar accettare
قبل|أقر , رضى , سلم , فهم , صدق , لبي , وافق , قبول
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «پذیرفتن» در زبان فارسی به معنای قبول کردن یا پذیرش چیزی است. برای استفاده صحیح از این کلمه و قواعد نگارشی مربوط به آن، نکات زیر را در نظر بگیرید:
مد و صیغه سایه: «پذیرفتن» یک فعل است و به شکلهای مختلفی میتواند صرف شود. به عنوان مثال:
من میپذیرم
تو میپذیری
او میپذیرد
ما میپذیریم
شما میپذیرید
آنها میپذیرند
وصف و نهاد: این کلمه میتواند به عنوان فعل برای نشان دادن اقدام یا عمل پذیرش، در جملات مختلف به کار رود.
مثال: «من پیشنهاد آنها را پذیرفتم.»
ترکیب با حروف اضافه: «پذیرفتن» میتواند با حروف اضافه مختلف ترکیب شود، مثلاً:
«پذیرفتن از» (مثال: «من از او دعوت را پذیرفتم.»)
«پذیرفتن به» (مثال: «او به شرایط جدید پذیرفت.»)
نکات نگارشی:
استفاده از این کلمه در جملات باید با رعایت علامتگذاری مناسب انجام شود، به ویژه در جملات پیچیده.
در نوشتار رسمی، سعی کنید از کلمات مرتبط و مترادف برای تنوع استفاده کنید، مثل «قبول کردن» یا «پذیرش» در شرایط مناسب.
صرف و تکیهگاه معنایی: دقت کنید که این کلمه در موقعیتهای مختلف میتواند معانی متفاوتی به خود بگیرد. به عنوان مثال، «پذیرفتن مسئولیت» به معنای قبول کردن وظایف و وظیفهها است.
با رعایت این نکات در نوشتار و گفتار خود، میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از کلمه «پذیرفتن» داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
۱. او تصمیم گرفت که پیشنهاد همکاری را با کمال میل پذیرفتن.
۲. برای پیشرفت در زندگی، باید معنی انتقاد را پذیرفتن و از آن بهرهبرداری کرد.
۳. رسانهها باید مسئولیت خود را در قبال اطلاعات نادرست پذیرفتن و به اصلاح آن بپردازند.