جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

parande
bird  |

پرنده

معنی: پرنده . [ پ َرَ / رْ رَ دَ / دِ ] (نف ) طَیر. طائر. طائره . مُرغ . مقابل چرنده : و از درختان میوه ها پدید می آید و همه بزیر میریزد و خشک میشود و هیچ خریدار نباشد نه چرنده و نه پرنده . (قصص الانبیاء). و مر باز راحشمتی است که پرندگان دیگر را نیست . (نوروزنامه ).
نبد هیچ پرنده را جایگاه
ز تیر و ز گرد خروشان سپاه .
فردوسی .
نماندند بسیار و اندک بجای
ز پرنده و مردم و چارپای .
فردوسی .
|| پروازکننده . طیار. که پرواز کند بپر : عقاب پرنده و شیر شکاری . (تاریخ بیهقی ).
به نخجیر یوزان و پرّنده باز
می مشک بوی و بتان طراز.
فردوسی .
چو با مرغ پرّنده نیرو نماند
غمی گشت و پرها بخوی درنشاند.
فردوسی .
ز درنده شیران زمین شد تهی
به پرنده مرغان رسید آگهی .
فردوسی .
- پرندگان ؛ ج ِ پرنده . مرغان و جز آنها که پر دارند. مقابل چرندگان .
- پرنده ٔ چراغ ؛ فَراشه . پروانه . پروانه ٔ چراغ .
|| (اِ) سیماب .
... ادامه
850 | 0
مترادف: طاير، طير، مرغ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت فاعلی) (زیست‌شناسی) [قدیمی]
مختصات: (پَ رَ دِ) (ص فا.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: parande
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 261
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
bird | fowl , volant
ترکی
kuş
فرانسوی
oiseau
آلمانی
vogel
اسپانیایی
pájaro
ایتالیایی
uccello
عربی
طائر | عصفور , طير , صرف من الخدمة , فتاة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پرنده" یکی از واژه‌های فارسی است که به معنای موجودات زنده‌ای از گروه پرندگان اطلاق می‌شود. در نگارش و استفاده از این کلمه، باید به چند نکته توجه کرد:

1. نوشتن صحیح:

  • "پرنده" به صورت کامل نوشته می‌شود و هرگونه تغییر در املا اشتباه است.

2. استفاده در جملات:

  • این کلمه می‌تواند به عنوان اسم در جمله‌های مختلف به کار رود.
    • مثال: "پرنده در آسمان پرواز می‌کند."

3. تصریف:

  • "پرنده" می‌تواند به صورت جمع نیز مورد استفاده قرار گیرد:
    • جمع: پرندگان
    • مثال: "پرندگان در فصل بهار آواز می‌خوانند."

4. صفت‌ها:

  • می‌توان صفات مختلفی را با "پرنده" ترکیب کرد.
    • مثال: "پرنده زیبا"، "پرنده کوچک"، "پرنده مهاجر".

5. کلمه‌های هم‌خانواده:

  • برخی از واژه‌های هم‌خانواده با "پرنده" عبارتند از:
    • پرواز (اسم)
    • پر (اسم)
    • پرنده‌نگر (اسم)

6. توجه به علامت‌گذاری:

  • در نوشتار، به کاربرد علامت‌های نگارشی توجه کنید. مثلاً در جملات می‌توان از کاما، نقطه و دیگر علامت‌ها استفاده کرد.
    • مثال: "پرنده‌ها، مانند بناهای آسمان، زیبایی خاصی دارند."

7. تلفظ:

  • تلفظ کلمه "پرنده" به صورت [paɾændɛ] است که باید با دقت رعایت شود.

با رعایت این نکات می‌توانید به خوبی کلمه "پرنده" را در نوشتارهای خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پرنده" در جمله آورده شده است:

  1. پرنده‌ای که در باغچه نشسته بود، آواز زیبایی می‌خواند.
  2. در فصل بهار، پرنده‌ها به سمت شمال مهاجرت می‌کنند.
  3. کودکان از دیدن پرنده‌های رنگارنگ در پارک بسیار خوشحال بودند.
  4. پرنده‌ها با پروازهایشان، آسمان را زیباتر می‌کنند.
  5. پرنده‌ها در صبح زود بیدار می‌شوند و شروع به تغذیه از دانه‌ها می‌کنند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


واژگان مرتبط: جوجه، ماکیان، پریدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری