جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پروین . [ پ َرْ ] (اِخ ) شش ستاره است یک به دیگر خزیده مانند خوشه ٔ انگور. (التفهیم بیرونی ). چند ستاره ٔ کوچک باشد یکجا جمع شده در کوهان ثور و آنرا بعربی ثریا خوانند و نام منزلی است از جمله ٔ 28 منزل قمر و بعضی گویند این ستاره ها دنبه ٔ حمل است نه کوهان ثور و اول اَصح است . (برهان قاطع). شش ستاره ٔ کوچک که با هم مجتمعاند و در ایام زمستان از اول شب نمایان باشند. (غیاث اللغات ). پروین را بعربی ثریا، هم چنین النجم گویند. در منظومه ٔ ستاره های برج ثور دو گروه ستاره موجود است که یکی همین پروین است و به یونانی پله ایادس گفته اند یعنی انبوه که ثریا بعربی هم همان معنی را دارد و از ستاره های شفاف ثریا یکی را هادی النجم و دیگری را تالی النجم وسومی را که از پشت سر اینها می آید دبران گویند. گروه دوم را به مناسبت ستاره ٔ شفاف بزرگ آن بعربی الفنیق (شتر نر، حیوان نر) و ستاره های اطراف آن را القلاص (شتران کوچک ) و به یونانی هیادس گفته اند. پروین چند ستاره ٔ خرد باشد نزدیک هم و مردم آن را بیکدیگر بسیار نمایند چه گویند بر اجتماع دلالت دارد برخلاف بنات النعش که بر تفرقه دلیل کندو بدین سبب به یکدیگر ننمایند. (صحاح الفرس ). پرو. پروه . پَرَن . پَرَند. نرگسَه . نرگسه ٔ چرخ . نرگسه ٔ سقف لاجورد. رفه . رمه . و رجوع به ثریا شود : هست پروین چو دسته ٔ نرگس همچو بنات نعش رنگینان . فیروز مشرقی (از فرهنگ رشیدی ). ستاره چو گل گشت و گردون چو باغ چو پروانه پروین و مه چون چراغ . فردوسی . در و دشت گفتی که زرین شده ست کمرها ز گوهرچو پروین شده ست . فردوسی . بت آرای چون او نبینی بچین بر او ماه و پروین کنند آفرین . فردوسی . دو لشکر بناگه بهم باز خورد به پروین برآمد خروش نبرد. فردوسی . وز آنروی لشکر سوی چین کشید سر نامداران به پروین کشید. فردوسی . ازینسان یکی شارسان ساختم سرش رابه پروین برافراختم . فردوسی . جهان گشت چون روی زنگی سیاه نه خورشید پیدا نه پروین نه ماه . فردوسی . کسی کش پدر ناصرالدین بود سر تخت او تاج پروین بود. فردوسی . سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز کنون کز این دو شب من شعاع برزد پرو. کسائی . با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آن زمانک بر فلک پروین پدید آید چو سیمین شفترنگ . عسجدی . وز تپانچه زدن این دو رخ زراندودم آسمان گون شد و اشکم شده چون پروینا. عروضی . بجای نعل نوَمَه بسته برپای بجای دُرّ پروین بفتَه بر بش . اسدی . نادان اگر نیاید پیشم عجب چه داری پروانه چون برآید هرگز بچرخ پروین . ناصرخسرو. آنگه یقین بدان که برون آید از کوه تن بجای گهر پروین . ناصرخسرو. چشم و دهن و دو بینی و گوش پروین تو است خود همی بین . ناصرخسرو. صبح را بنگر پس پروین بدان ماند درست کز پس سیمین تذروی بسدین عنقاستی . ناصرخسرو. پروین چو هفت خواهر خود دایم بنشسته اند پهلوی یکدیگر. ناصرخسرو. پروین بجای قطره ببارد ز میغ گر میغ بگذرد ز بر برزنش . ناصرخسرو. جمع برآمد همی شکوفه چو پروین باز شود چون بنات نعش پریشان . عثمان مختاری . آن قوم که بودند پراکنده تر از نعش گشتند فراهم ز سخای تو چو پروین . سنائی . گاویست در آسمان سنامش پروین یک گاو دگر نهفته در زیر زمین چشم خردت گشای ای مرد یقین زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین . خیام . که تا مهد بر پشت پروین کشم بیاد شه آن جام زرین کشم . نظامی . همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت وانچه در خواب نشد چشم من و پروین است . سعدی . بتابد بسی ماه و پروین و هور که سر برنداری ز بالین گور. سعدی (بوستان ). اگر خود روز را گوید شب است این بباید گفت آنک ماه و پروین . سعدی (گلستان ). مگر پروین نماید بر سواد شب که این خازن بروی نطع مشکین ریخت مشت لولوءلالا. نظام استرابادی . گه ز پروینْش چون بنات النعش جمع دشمن همه پریشان باد. ؟ مگر که پروین بر آسمان سپاه تو شد که هیچ حادثه آنرا ز هم نکرد جدا ؟ ثريا parvin بارفين parvin parvin parvin parvin parvino
کلمه "پروین" در زبان فارسی به چندین معنا و کاربرد مختلف اشاره دارد. این کلمه میتواند به عنوان یک اسم علم (نام شخصی) و همچنین به عنوان یکی از واژههای ادبی و شاعرانه استفاده شود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
استفاده به عنوان اسم علم: "پروین" میتواند نام یک زن باشد. در این صورت، به هیچ عنوان نیاز به نوشتن یا استفاده از علامت خاصی ندارد و به صورت ساده نوشته میشود.
نقطهگذاری: اگر این کلمه در متنی قرار گیرد که نیاز به جمله درست و منسجم دارد، باید به دقت توجه شود که با چه جملات و واژههایی ترکیب میشود. برای مثال:
پروین در جلسه شرکت کرد.
و...
نوشتن درست: "پروین" به صورت صحیح و بدون اشتباه نوشته میشود. برخی از اشتباهات رایج عبارتاند از: "پرین" یا "پروین".
معنی و مفهوم: "پروین" به معنای ستارهای در صورت فلکی است و همچنین ممکن است به مجموعهای از ستارهها اشاره داشته باشد. در متون ادبی، ممکن است به عنوان نماد زیبایی و نور نیز استفاده شود.
تکیه و اعرابگذاری: در صورتی که در متنی نیاز به اعرابگذاری باشد، میتوان تلفظ آن را به صورت "پَرَویین" نیز نشان داد، اما در نوشتار عمومی نیازی به این کار نیست.
استفاده در شعر و ادبیات: "پروین" در شعرهای فارسی به وفور استفاده میشود و میتواند به عنوان یکی از تصاویری که شاعر به کار میگیرد، مورد اشاره قرار گیرد.
با این توضیحات، میتوانید از "پروین" در متون خود به درستی استفاده کنید و دقت کافی را در نگارش آن لحاظ کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با استفاده از کلمه "پروین" آورده شده است:
پروین همیشه در کلاس درس بسیار فعال و مشارکتکننده است.
او به خاطر صدای زیبایش در唱 کردن، به عنوان پروین آوازخوان معروف شده است.
پروین در مسابقات ورزشی مدرسه، مدال طلا را کسب کرد.
در جشن تولد پروین، دوستانش برای او یک سورپرایز بزرگ آماده کردند.
پروین عاشق مطالعه کتابهای ادبی است و هر هفته حداقل یک کتاب جدید میخواند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظر دارید، لطفاً بفرمایید!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر