جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پس . [ پ ُ ] (اِ) مخفف پسر، چه پسر به ضم «پ » باشد چنانکه در سامی معرب بنظر رسیده . (فرهنگ رشیدی ). پور. ابن : آن کرنج و شکرش برداشت پاک واندر آن دستار آن زن بست خاک این زن از دکان فرودآمد چو باد پُس فلرزنگش بدست اندر نهاد. رودکی . جز بمادندر نماند این جهان کینه جوی با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا. رودکی . نخستین کی نامدار اردشیر پس شهریار آن نبرده دلیر. دقیقی . بیامد پس از سروران سپاه پُس تهم جاماسب دستور شاه . دقیقی . پس آگاه کردند زان کارزار پس شاه را فرخ اسفندیار. دقیقی . پُس شاه لهراسب گشتاسپ شاه نگهدار گیتی سزاوار گاه . دقیقی . بیامد پس او گزیده سوار پس شهریار جهان نیوزار. دقیقی . بیامد نخست آن سوار هژیر پس شهریار جهان اردشیر. فردوسی . آنگه رزبانش را بخواند دهقان دو پسر خویش راو دو پُس رزبان . منوچهری . 1- پشت، پي، ته، خلف، دنبال، ظهر، عقب، ورا
2- آنگاه، بنابرين، درنتيجه، سپس، لذا
3- بعد then, so, afterwards, thus, again, forth, ergo, back ثم، بعد ذلك، ذلك الحين، إذن، بعدئذ، إذا، حينذاك، في ذلك الحين، إذ ذاك، كذلك، علاوة على ذلك، أيضا، قائم آنذاك bu yüzden donc also entonces cosÌ سپس، بعد، بعد از، انگاه، چنین، چنان، چندان، اینقدر، بنابر این، بعد از آن، بعدا، پس از ان، بدین گونه، بدینسان، دوباره، باز هم، باز، دیگر، مجددا، جلو، پیش، بیرون از، از حالا، دور از مکان اصلی، عقب، به عقب، از عقب، در عقب، دور از
... ادامه
1136|0
مترادف:1- پشت، پي، ته، خلف، دنبال، ظهر، عقب، ورا
2- آنگاه، بنابرين، درنتيجه، سپس، لذا
3- بعد
then|so , afterwards , thus , again , forth , ergo , back
ترکی
bu yüzden
فرانسوی
donc
آلمانی
also
اسپانیایی
entonces
ایتالیایی
cosÌ
عربی
ثم|بعد ذلك , ذلك الحين , إذن , بعدئذ , إذا , حينذاك , في ذلك الحين , إذ ذاك , كذلك , علاوة على ذلك , أيضا , قائم آنذاك
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پس" در زبان فارسی دارای کاربردهای متنوعی است و در موقعیتهای مختلف معنای متفاوتی میتواند داشته باشد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
کاربردهای معنایی:
"پس" به معنای نتیجهگیری یا توجیه در پایان یک استدلال یا بیان، مانند "آب کم بشود، پس درختان خشک میشوند."
"پس" به معنای زمان، بهویژه پس از یک رویداد، مانند "پس از باران، زمین خیس شد."
فاصلهگذاری:
"پس" بهعنوان یک واژه مستقل باید با سایر واژهها با فاصله نوشته شود. به عنوان مثال: "من میروم، پس تو هم بیای."
استفاده در جملات شرطی:
"پس" میتواند در جملات شرطی بهکار رود. مثلاً: "اگر کار را انجام بدهی، پس به تو جایزه میدهند."
ترکیبات:
"پس" میتواند بهعنوان جزئی از ترکیبها نیز استفاده شود. مانند: "پسزمینه" که به معنای زمینهای است که در پس یک تصویر یا مفهوم قرار دارد.
استفاده مجازی:
"پس" در زبان محاوره گاهی بهطور مجازی نیز به کار میرود و ممکن است معنای خاصی در یک گفتوگو داشته باشد که با مفاهیم تحت اللفظیاش متفاوت است.
جایگاه در جمله:
میتواند در ابتدای جمله، وسط یا انتهای جمله قرار گیرد. مکان قرارگیری آن میتواند بر تأکید و معنا تأثیر بگذارد.
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به شکل مؤثری از کلمه "پس" در نوشتار و گفتار فارسی بهره برد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه “پس” در جمله آورده شده است:
هوا خوب است، پس میتوانیم به پارک برویم.
او درسش را خوب خوانده است، پس نمره خوبی خواهد گرفت.
باران میبارد، پس به چتر نیاز داریم.
وقت کافی داریم، پس میتوانیم کمی استراحت کنیم.
او به تمرینات ادامه داد، پس موفق شد در مسابقه برنده شود.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: سپس، بعد، بعد از، انگاه، چنین، چنان، چندان، اینقدر، بنابر این، بعد از آن، بعدا، پس از ان، بدین گونه، بدینسان، دوباره، باز هم، باز، دیگر، مجددا، جلو، پیش، بیرون از، از حالا، دور از مکان اصلی، عقب، به عقب، از عقب، در عقب، دور از
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر