جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

emulate  |

پهلو زدن

معنی: پهلو زدن . [ پ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) (... با چیزی یا کسی )برابری کردن با کسی . با او دعوی برابری کردن . برابری کردن در مال و قدر و مرتبه . (برهان ). پهلو سودن . پهلو ساییدن . مقابلی . مقابلی با او کردن . پهلو رسانیدن : قصری که به آسمان پهلو زدی . (از بلندی ). جمالی که با فرشته ٔ آسمان پهلو زدی (از زیبائی ) :
با بزرگان بزرگان جهان پهلو زدی
ابله آنکس کو بخواری جنگ با خاراکند.
منوچهری .
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه او شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگره اش فاخته ای
بنشسته و میگفت که کوکوکوکو.
خیام .
آنکه پهلو همی زند با من
پهلویی را نداند از دامن .
سنائی .
تخت ساز از حرص تا فرمان دهی بر تاج بخش
پشت کن بر آز تا پهلوزنی باپهلوان .
خاقانی .
هر چند لاله صحن چمن را دهد فروغ
پهلو کجازند به بهی با گل طری ؟
مجد همگر.
زمانه با تو چه دعوی کند به بدمهری ؟
سپهر با تو چه پهلو زند به غداری ؟
سعدی .
با ژنده پیل پشه چو پهلو همی زند
گر جان بباد بردهد الحق سزای اوست .
ابن یمین .
سحر با معجزه پهلو نزند دل خوشدار
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد.
حافظ.
ندارد کوتهی در دلربائی زلف از عارض
که مصرع چون رسا افتد بدیوان میزند پهلو.
صائب .
ستاره ای است در گوش آن هلال ابرو
ز روی حسن بخورشید میزند پهلو.
ریاحی .
با تن خاکی ز بس آتش مزاج افتاده ایم
شعله بگذارد اگر پهلو زند بر گردما.
طالب آملی .
ای که با شیر میزنی پهلو
پهلوی خویش را دریده بدان .
شیبانی .
- با(بر) چرخ پهلو زدن ؛ برابری کردن با آسمان (در بلندی و رفعت ) :
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو.
خیام .
- پهلو زدن بر کسی ؛ بر او برتر آمدن . بر وی فائق آمدن .
... ادامه
845 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: ( ~. زَ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 104
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
emulate | side
عربی
حاكى | ضاهى , باري , نافس , محاكاة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پهلو زدن" در زبان فارسی به معنای نزدیک شدن یا هم‌سویی به یک موضوع یا شخص خاص استفاده می‌شود. این کلمه معمولاً به صورت فعل مرکب به کار می‌رود و به دو بخش تقسیم می‌شود: "پهلو" و "زدن".

قواعد نگارشی و استفاده:

  1. نویسه‌نویسی:

    • همواره به صورت جدا نوشته می‌شود: "پهلو زدن".
    • در جملات می‌توان از آن به صورت فعل صحیح استفاده کرد: "او به او پهلو زد."
  2. صرف‌فعل:

    • این فعل می‌تواند صرف شود:
      • من پهلو زدم
      • تو پهلو زدی
      • او پهلو زد
      • ما پهلو زدیم
      • شما پهلو زدید
      • آن‌ها پهلو زدند
  3. استفاده استعاری:

    • در متون ادبی و غیرادبی، "پهلو زدن" ممکن است به صورت استعاری به معنای نزدیک‌شدن به یک ایده یا رویداد نیز به کار برود.
  4. جملات به‌کاربردنی:

    • "وقتی به مسائل خانوادگی می‌رسید، او همیشه پهلو می‌زد."
    • "در بحث‌های علمی، او تمایل دارد که به نظریات جدید پهلو بزند."
  5. نکات نگارشی:
    • توجه داشته باشید که برای مشخص کردن زمان و شخص، می‌توانید از قیدهای زمان و ضمایر استفاده کنید.

با رعایت این نکات، می‌توانید از "پهلو زدن" در نوشته‌های خود به درستی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در حین رانندگی، ناگهان خودرویی از کنار ما پهلو زد و ادامه داد.
  2. بچه‌ها در حیاط با هم بازی می‌کنند و گاهی پهلو زده و به طرف هم می‌دوند.
  3. او در جمع دوستانش احساس راحتی می‌کند و همیشه هنگام صحبت کردن، به سمت آن‌ها پهلو می‌زند.

واژگان مرتبط: برابری جستن با، تقلید کردن، هم چشمی کردن با، رقابت کردن با

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری