جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پیچک . [ چ َ ] (اِ مصغر) پیچ کوچک . پیچ خرد. || (اِ مرکب ) پیچ . داردوست . کتوس (در بعضی نقاط شمالی ایران ) . مهربانک . عشق پیچان . قسمی لبلاب . انواع گلها که بر درخت یا ستونی پیچیده و بالا روند. نوع گیاهها که بر درختان برروند و زینتی باشند. نامی که غالباً بگیاهان پیچنده دهند مانند عشقه و لبلاب و غیره . گیاهی که بر درخت پیچد و آن را خشک کند. ارغچ ، ارغک ، ارقژ، ازغچ ، نویچ ، نوپیچ ، نوح ، تربد. حبل المساکین . بقله ٔ بارده . شجره ٔ بارده . غساک ، پنجه . بویچه . قسوس (قشوش ).پرسیان . لوک . فژغند. کشت بر کشت . سابود. واجد. سن . (آنندراج ): سرند؛ گیاه پیچک . (منتهی الارب ). رجوع به داردوست و لبلاب شود. || درختی که در جنگلهای مازندران یافت شود و برای کاغذسازی مفید است . (جغرافیای طبیعی کیهان ). در دره ٔ شهرستانک این نام را به داغوش دهند. رجوع به داغوش شود. || سربند زنان . (برهان ). مقنعه ٔ زنان : و از طرفی بازیگاه دستمال و سماع خانه ٔ دستار چنان گرم شد که مقنعه سرانداز و پیچک رقاص گشته . (نظام قاری ص 155). کمخا چه حاجتست برو پیچک طلا معشوق خوبروی چه محتاج زیورست ؟ نظام قاری (دیوان البسه ص 50). رازی که در میان سر آغوش و پیچک است آن راز سربمهر بمعجر نوشته اند. نظام قاری (دیوان البسه ص 23). اگر آنجا حسیبک و زیچک است اینجا سرآغوش و پیچک است . (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 9). || گروهه ٔ ریسمان و ابریشم . (برهان ). گلوله . چیزی که ابریشم و ریسمان بر آن پیچند. (تحفةالسعادة). استوانه ای که به دور آن سیم یا نخ پیچیده شود. || انگشتری بی نگین که از شاخ و استخوان سازند. (برهان ) (جهانگیری ). ivy, tendril, helix, scroll, volute, bobbin, cirrus جامعي، نبات يتعرش، لبلاب sarmaşık lierre efeu hiedra edera پاپیتال، عشقه چشم خروس، لبلاب، ریشه پیچک، مارپیچ، منحنی حلزونی، طومار، نوشته یا فهرست طولانی، طومار پیچیده، حلقه، قرقره، ماسوره، مژه، ابر طرهای، تاژک
کلمه "پیچک" به معنای نوعی گیاه است که در فارسی کاربرد دارد و قواعد خاصی در نحوهی نگارش و استفاده از آن دارد. در اینجا به چند نکته در مورد نگارش و استفاده از کلمه "پیچک" اشاره میکنم:
نگارش صحیح: کلمه "پیچک" به همین شکل و با همین املاء نوشته میشود.
زبان و سبک: در نوشتههای ادبی یا علمی، میتوان کلمه "پیچک" را با توجه به زمینهی متن به کار برد. مثلاً در متون علمی میتوان به ویژگیهای گیاه شناسی آن اشاره کرد.
کاربرد در جمله: استفاده از "پیچک" در جملات معمولاً به سادگی صورت میگیرد. مثلاً: "پیچک در باغچهی ما به زیبایی میرخشد."
معنی و مفهوم: در زمان استفاده از کلمه "پیچک" به معنی گیاهی است که از دیوارها و درختان بالا میرود. همچنین ممکن است در برخی متنها به عنوان نماد یا استعاره نیز به کار رود.
تلفظ: تلفظ آن به صورت "پیچَک" میباشد؛ با تاکید بر حرف "چ".
این نکات میتوانند به شما در استفاده صحیح از کلمه "پیچک" کمک کنند. اگر سؤالات بیشتری دارید یا به جزئیات بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در اینجا چند مثال برای کلمه "پیچک" در جملات مختلف آورده شده است:
پیازها و سیرها با یکدیگر در باغ پیچک میزنند و عطر خوشی را به فضای روشن میبخشند.
درختان بزرگ در کنار رودخانه با پیچکهای سبز پوشانده شدهاند و منظرهای زیبا به وجود آوردهاند.
در باغچهام چندین نوع پیچک دارم که به دیوارها و نردهها زینت بخشیدهاند.
پیچکها در فصل تابستان رشد سریعی دارند و به سرعت میتوانند فضا را پر کنند.
او تصمیم گرفت از پیچکهای تزئینی برای decorating منزلش استفاده کند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مدنظرتان است، لطفاً بفرمایید!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر