جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پیشی . (حامص ) سبقت . سابقه . (زمخشری ). تبادر. مبادرت . بَدری . قِدم . قُدَمَه . فرطه . زلجان . (منتهی الارب ). مقابل تأخر. بمعنی پیشدستی آمده که سبقت باشد. (آنندراج ). پیشی گرفتن بر...، سبقت گرفتن بر او : به اندیشه در کار پیشی کنیم بسازیم و با شاه خویشی کنیم . فردوسی . ز کردار نیکو چو بیشی کنی همی برهماورد پیشی کنی . فردوسی . تو ز همه جهان به پیشی و نام همچو زجمع روزها شنبدی . فرخی . تیغش کند برزمانه پیشی تیرش برد سوی خصم پیغام . فرخی . بفضل کوش و بدو جوی آبروی از آنک بمال نیست ، بفضل است پیشی و سپسی . ناصرخسرو. چو در داد بیشی و پیشیت هست سزد گر شوی بر کیان پیشدست . نظامی . فرط؛ پیشی کردن و فرستادن پیغام را. عُجرة؛ هر آنچه در وی پیشی نمایند و پنهان کنند. هداء؛ پیشی گرفتن جمل . هذاذ؛ شتر نر پیشی گیرنده . (منتهی الارب ). تسابق ؛ بر یکدیگر پیشی گرفتن . (زوزنی ) تقدم و تأخر؛ پیشی و سپسی . (دانشنامه ٔ علائی چ خراسانی ص 98). || اولویت . برتری : برو [بر فریبرز] آفرین کرد شاه جهان که پیشی ترا باد و فر مهان . فردوسی . در دایره هیچ نقطه را پیشی نیست . || مزیت که بحریف ضعیف دهند در شطرنج و غیره مانند برداشتن رخ خود از عرصه هم از اول بازی : کرده با جنبش فلک خویشی باد را داده منزلی پیشی . نظامی . رجوع به پیشی دادن شود. || قبلاً، بطور مساعده پیش دادن تمام یا قسمتی از مواجب یا جیره و مانند آن را پیش از رسیدن وقت آن پرداختن . 1- برتري، تقدم، سبقت، مسابقه
2- سنور، گربه pussy,precedence,kitty,priority,antecedence,precedency امام ilerde devant voraus adelante avanti
کلمه "پیشی" یکی از واژههای فارسی است که به معنای "پیش افتنده" یا "برتری" به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
نقطهگذاری: اگر کلمه "پیشی" در انتهای جمله یا عبارتی استفاده شود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. مثلاً: "او همیشه پیشی میگیرد."
قید: این کلمه معمولاً به عنوان اسم یا قید کاربرد دارد. به عنوان مثال: "او پیشی میگیرد" (افعالی شبیه به "گرفتن") یا "این خودرو، خودروی پیشی است."
جمعسازی: برای جمع بستن این کلمه، از "ها" استفاده میشود: "پیشیها".
هماهنگی با سایر کلمات: هنگام استفاده از "پیشی"، به نوع جمله و سایر کلمات توجه کنید تا از نظر معنایی و گرامری هماهنگی خوبی ایجاد شود.
همنشینی با حروف اضافه: "پیشی" میتواند با حروف اضافه ترکیب شود. به عنوان مثال: "پیشی از همه".
استفاده در ادبیات: این کلمه در شعر و ادبیات فارسی نیز کاربرد دارد و میتواند به عنوان یک تکنیک برای بیان برتری یا برآمدن از سایر چیزها به کار رود.
این موارد چند نکته کلی در مورد کلمه "پیشی" هستند. در هر مورد خاص، با توجه به بافت و معنای جمله، ممکن است نکات بیشتری نیز مد نظر قرار گیرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "پیشی" در جملات آورده شده است:
پیشی من بسیار شیطون و بازیگوش است و همیشه در خانه دور میزند.
وقتی به پارک رفتیم، یک پیشی سفید دیدیم که در حال بازی با بچهها بود.
او هر روز به پیشی خود غذای تازه میدهد و به آن بسیار رسیدگی میکند.
پیشی ما هیچوقت از پنجره بیرون نمیپرد و همیشه در خانه میماند.
این پیشی به قدری باهوش است که میتواند دستورات ساده را اجرا کند.