جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پیک . [ پ َ / پ ِ ] (اِ) (از اوستائی پدیکا، لغةً بمعنی پیاده رونده و مجازاً قاصد) کسی که مأمور رساندن بارها و نامه های پستی است از جایی بجایی . برید . فیج . (منتهی الارب ). قاصد. مِرسال . ساعی . پروان . چاپار. نامه بر. پیام آور. (شرفنامه ). رسول . پیامبر. چپر. فرستاده . سفیر. (دستوراللغة) (دهار). پست . اولاغ . خبر بر. (شرفنامه ). ج ، پیکان : صاحب آنندراج گوید: پیک جماعه ٔ معروف مرکب از پی بمعنی قدم و کاف نسبت ، چرا که این مردم را بیشتر سر و کار به پای باشد و در هندی اصلی پایک مطلق پیاده را گویند و پیک و پایک هر چند که من حیث الماده یکی است لیکن من حیث الاستعمال بینهما نسبت عموم و خصوص است همچنان که در میان پیک و پیاده - انتهی . الفیج ، رسول السلطان علی رجلیه . (المعرب جوالیقی ص 243) : پیک غزنین نرسیده ست که من خبری یابم از دوست مگر. فرخی . گر نامه کند شاه سوی قیصر رومی ور پیک فرستد سوی فغفور ختایی . منوچهری . چو پیک و مرد رام از در درآمد طراقی از دل ویسه برآمد. فخرالدین اسعد (ویس ورامین ). چو آمد نامه ٔ دایه بشهرو بنامه در سخنها دید نیکو بمژده پیک او را تاج زر داد بجز تاجش بسی زر و گهر داد. فخرالدین اسعد (ویس و رامین ). بهر جای جاسوسان و پیکان و نامه ها همی فرستاد. (تاریخ سیستان ). دو مرد پیک راست کردند با جامه ٔ پیکان که از بغداد آمده اند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 183). ما در این حدیث بودیم که پیکی دررسید. (تاریخ بیهقی ص 632). سه پیک در رسیدند از منهیان که بر خصمان بودند با ملطفها در یک وقت . (تاریخ بیهقی ص 642). یکی پیک با باد همراه کرد پدر را ازین مژده آگاه کرد. اسدی . پیک جهانی تو بیندیش نیک سخره گرفته ست ترا این جهان . ناصرخسرو. بلقیس گفت ملکی که پیک از مرغ باشد بزرگ باشد. (قصص الانبیاء ص 165). نه در بحار قرارت نه در جبال سکون چو تیز رحلت پیکی ، چو زودرو سیاح . مسعودسعد. رسول خیر و برید ثواب و وفد صلاح سفیر عفو و بشیر نجات و پیک فلاح . عبدالواسع جبلی . تا نخستین پیک او باشد بسوی راه هند پر همی آراید از بهر سفر لکلک بچه . سوزنی . چنانکه دوشم بی زحمت کبوتر و پیک رسید نامه ٔ صدرالزمان بدست صبا. خاقانی . از بهر آنکه نامه بر تعزیت شوند شام و سحر دو پیک کبوتر شتاب شد. خاقانی . در شیب و فراز این دو منزل یک پیک وفا روان ندیده ست . خاقانی . رسید وقت که پیک امل ز حضرت او رساند آیت رحمت به انفس و آفاق . خاقانی . ستاره گفت منم پیک عزت از در او ازآن بمشرق و مغرب همیشه سیارم . خاقانی . کار پیکان نامه بردن دان و بس پیک را کی نامه خوان دانسته اند. خاقانی . عارفان احرام را در راه او هفت پیک رایگان دانسته اند. خاقانی . دیودلان سرکشش حامل عرش سلطنت مرغ پران ترکشش پیک سبای مملکت . خاقانی . پیک انفاس بر طریق مراد دعوت مستحاب من رانده ست . خاقانی . بشرق و غرب رسد نامه ٔ ضمیرم از آنک کبوتر فلکی پیک رایگان منست . خاقانی . پیکی که او مبشر اقبال و دولتست در بارگاه سینه ٔ من رهگذرگشاد. خاقانی . چو پیک خواجه بدار الخلافه باز رسد سلام بنده رساند بآستان جلال . خاقانی . بخون ساده ماند اشک و خاک سوده دارد رخ مگر رخ لعل پیکانست و اشکم لعل پیکانی . خاقانی . بفتح الباب دولت بامدادان ز در پیکی درآمد سخت شادان . نظامی . پیک سخن ره بسر خویش برد کس نبرد آنچه سخن پیش برد. نظامی . این دو طرف گرد سپید و سیاه راه ترا پیک ز پیکان راه . نظامی . خاص نوالش نفس خستگان پیک روانش قدم بستگان . نظامی . مرا از خانه پیکی آمد امروز خبر آورد از آن ماه دل افروز. نظامی . چو دیدند کان پیک منزل شناس بمنزل شود بی رقیبان پاس . نظامی . تیر را پیک بلا خواهم ساخت تیغ را زخم میان خواهم زد. عطار. پیک راهی تو بشمع روی او منگر بسی تا نگردی همچو من پروانه ناپروای او. عطار. چون مرا پیک ره دین بینی هر دمم در ره کفار کشی . عطار. وصول نامه ٔ فتح و فروغ روی ظفر به پیک تیز و رخ تیغسرفشان باشد. اثیر اومانی . بار دگر گر بسر کوی دوست بگذری ای پیک نسیم صبا. سعدی . که فردا چو پیک اجل دررسد بحکم ضرورت زبان درکشی . سعدی . ای پیک نامه بر که خبر میبری بدوست یا لیت اگر بجای تو من بودمی رسول . سعدی . آن پیک نامور که رسید از دیار دوست آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست . حافظ. ز دلبرم که رساند نوازش قلمی کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی . حافظ. ای پیک پی خجسته چه نامی فدیت لک هرگز سیاه چرده ندیدم بدین نمک . حافظ. صد پیک دوانید و یکی باز نیامد. جامعالتمثیل . اصل همه چیزها توئی تو بتحقیق پیک نظر دورتر بری چو ز کیوان . حاج سید نصراﷲ تقوی . || قمر.تابع سیاره . کوکب سیار ثانی که بر گرد سیار اصلی گردد. - پیک آسمانی ؛ فرشته : هر دمش صد نامه صد پیک از خدا یار بی زو، شصت لبیک از خدا. مولوی . - پیک ِ درگاه ؛ جبرئیل : در گوشش گفته پیک درگاه کای عامِر کعبه عمرک اﷲ. خاقانی . - پیک سپید و سیاه ؛ شب و روز : اگر نامه ٔ رفتنم رانوید دهند این دو پیک سیاه و سپید. اسدی . - پیک مرتب ؛ بگمانم همان اسکدار باشد. رجوع به اسکدار شود. قاصدی چند متوقفه در منازل بین راه که خبر یا نامه را به هم رسانند تا هرچه سریعتر به مقصد رسد : خود بدویدی بسان ِ پیک مرتب خدمت ِ او را گرفته جامه به دندان . رودکی . بريد، پستچي، چاپار، رسول، فرستاده، فرستاده، قاصد، نامهرسان، نامهآور courier, messenger, nuncio, ambassador, mercury, peon, delivery ساعي، رسول، رفيق السياح، جاسوس teslimat livraison lieferung entrega consegna چابک سوار نامهرسان، خبر رسان، پیغام اور، سفیر پاپ، ایلچی پاپ، سفیر، ایلچی، مامور رسمی یک دولت، جیوه، تیر، سیماب، پیغام بر، دزد ماهر، غلام، پادو، سرباز پیاوه، پاسبان
کلمه "پیک" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که بستگی به متن و زمینه استعمال آن دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
معنی کلمه:
"پیک" به معنای پیامبر، فرستاده، یا نماینده استفاده میشود.
در موارد دیگر میتواند به معنای "پیک" به عنوان نوعی وسیله نقلیه کوچک یا اکثراً به شکل دوچرخه برای انتقال بار نیز باشد.
نگارش:
کلمه "پیک" به راحتی و به شکل بدون هیچ علامت اضافی نوشته میشود. مثلاً: "پیک به منزل شما رسید".
افزودن پسوندها:
میتوان به کلمه "پیک" پسوندهایی اضافه کرد، مانند "پیکبرداری" (فرستادن پیام یا بار) یا "پیکنیک" (نوعی تفریح در طبیعت).
ترکیبها:
کلمه "پیک" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود و عبارات جدیدی ایجاد کند، مانند "پیکپست" یا "پیکبار".
قواعد صرفی:
در جملات مختلف، "پیک" به عنوان اسم میتواند نقشهای مختلفی ایفا کند. مثلاً "پیک آمد" یا "این پیک پیام دارد".
علامتگذاری:
در متون ادبی یا رسمی، بسته به ساختار و مفهوم جمله، ممکن است از ویرگول، نقطه، یا دیگر علائم نگارشی به درستی استفاده شود.
به طور کلی، کلمه "پیک" در زبان فارسی به سادگی مورد استفاده قرار میگیرد و قواعد خاصی ندارد که آن را از دیگر کلمات متمایز کند. با این حال، در نگارش و استفاده خود دقت کنید تا به زمینه و مفهوم آن توجه داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال از استفاده کلمه "پیک" در جمله آورده شده است:
پیک سفارشات، امروز به دست ما رسید و همه بستهها را تحویل داد.
در زمان پیک ترافیک، مسیرها بسیار شلوغ میشوند و ممکن است تأخیر داشته باشید.
پیک نیک ما که به کوه رفتیم، بسیار خوشایند و به یاد ماندنی بود.
او به عنوان پیک روزنامه، هر صبح نشریهها را به خانهها میرساند.
در فصل تابستان، پیک گردشگران در مناطق ساحلی بسیار زیاد است.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!