جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تاش . (اِ) کَلَف . (بحر الجواهر). کلف باشد که بر روی و اندام مردم پدید آید. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء).کلف که بر روی بعض مردم پدید آید. (غیاث اللغات ). کلف که بر رو و اندام پدید آید. (آنندراج ) (انجمن آرا). خالهای کوچک سیاه رنگ که بر رو ظاهر میشود. (فرهنگ نظام ). کلمک . (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). ککمک . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ نظام ). آن را عوام ماه گرفت خوانند. (برهان ). آن را ماه گرفته نیز گویند. (ناظم الاطباء) : چو بیخ سوسن آزاد را جوشی و از آبش بشویی روی خود را پاک سازد تاش از رویت . یوسف طبیب (از فرهنگ جهانگیری ). تاش را چار گشت معنی باز کلف و بخت و خواجه و انباز. ؟ (از آنندراج ). || یار و شریک و انباز. (برهان ). شریک و انباز و شریک در سوداگری و یار و رفیق و همدم . (ناظم الاطباء). یار و شریک . (غیاث اللغات ). || خداوند. صاحب . خداوند خانه . (برهان ) (ناظم الاطباء). خداوند. (غیاث اللغات ). خواجه و خداوند. (شرفنامه ٔ منیری ). خواجه و خداوند کبار و خانه . (مؤید الفضلاء). || بخت . (آنندراج ) (انجمن آرا) . || مؤیدالفضلاء بمعنی خالص آورده ، ولی این معنی ثابت نیست . (از فرهنگ نظام ). 1- دولتيار
2- خداوند، صاحب
3- شريك fold, bale, tash طية، ثنية، زريبة، قطيع خراف، كراس مطوي، ملف، جماعة مؤمنة بمعتقد ديني واحد، طوى، تتوقف عن الصدور، ثنى، انثنى، غلق أبوابه، ضاعف، عانق، كسر، يطوى taş tash tash tash tash تاه، تا، چین، اغل گوسفند، دسته یا گله گوسفند، حصار، عدل، محنت، لنگه، رنج، تاچه
کلمه "تاش" در زبان فارسی به معنای "کشیدن" یا "فشردن" است و معمولاً در ترکیبهای مختلف به کار میرود. در ادامه، به چند نکته نگارشی و دستوری در مورد این کلمه اشاره میکنم:
نقش کلمه: "تاش" میتواند بهعنوان فعل به کار برود. مثلاً: "او تاش کرد" به معنی "او کشید".
ترکیبها: این کلمه میتواند در ترکیبهای مختلف استفاده شود. به عنوان مثال: "تاش و خیز" به معنی کنشهای حرکتی.
صرف فعل: اگر بهعنوان فعل از آن استفاده میکنید، باید آن را شخصیسازی کرده و صرف کنید. مثلاً:
من تاش میکنم
تو تاش میکنی
او تاش میکند
صفت و قید: "تاش" میتواند بهعنوان صفت یا قید نیز در جملات ظاهر شود، بنابراین باید به شرح معنایی که به جملات میدهد توجه کرد.
نکات نگارشی: هنگام نوشتن، باید از رعایت فاصلهها، علامتهای نگارشی و قواعد زبان اردو استفاده کرد.
در نهایت، از آنجا که "تاش" ممکن است معانی و کاربردهای مختلفی در زمینههای خاص داشته باشد، توجه به سیاق و معنای دقیق مورد نظر اهمیت دارد. اگر سوال خاصی دارید یا نیاز به اطلاعات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
وقتی باران میبارد، برگهای درختان تاش میزنند و زیبایی خاصی به طبیعت میبخشند.
او با تاشهایش تلاش میکند تا احساساتش را به بهترین شکل بیان کند.
برای تاش زدن کاغذ، ابتدا باید آن را به اندازه مناسب برش بزنید.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر