جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تان . (ضمیر) ضمیر مخاطب و جمع مخاطب هم هست همچو: خودتان و همه تان . (برهان ) (آنندراج ). ضمیر جمع مخاطب است بمعنی شما و شما را که ملحق به اسماء و افعال میشود مثل اسبتان و گفتمتان . (فرهنگ نظام )... و ضد این «شان »است و اکثر محل بعد تان و شان «را» محذوف بود. (شرفنامه ٔ منیری ). محمّد معین در حاشیه ٔ برهان آرد: پهلوی «تان » (ضمیر دوم شخص جمع) - انتهی . ضمیر متصل جمع مخاطب (شما) : که گوید گور و آهو را که جفت آنگاه بایدتان همی جستن که زادن تان نباشد جز به نیسانها. ناصرخسرو. همچو طفلان جمله تان دامن سوار دامن خود را گرفته اسب وار. مولوی . || ضمیر متصل جمعمخاطب مفعولی (شما را): این استعمال در پهلوی هم سابقه داشته : تان شرم و ننگ باد. (کارنامه ٔ اردشیر). اگرتان ببیند چنین گل بدست کند بر زمین تان همان گاه پست . فردوسی . بجایی که تان هست آبادبوم اگر تور، اگر چین ، اگر مرز روم . فردوسی . من نیز از این پس تان ننمایم آزار. منوچهری . نک جهانتان نیست شکل هست ذات وان جهانتان هست شکل بی ثبات . مولوی . || برای شما : درخت پشیمانی از دینه روز در امروز باید که تان بردهد. ناصرخسرو. || دویم شخص ضمیر متصل مخاطب که به آخر اسم درآمده و افاده ٔ ملکیت میکند و همیشه اسم را بسوی آن اضافه میکند یعنی آخر آن را کسره میدهد مانند کتابتان و رختتان . و چون آخر اسم «های » غیرملفوظ بود آن را حذف کرده و کسره بجای آن ایراد مینمایند مانند انگشتانتان یعنی انگشتانه ٔ شما .(ناظم الاطباء). ضمیر ملکیت و اختصاص است جمع مخاطب را: دلتان ، سرتان ، شهرتان : گر ایدون که این داستان بشنوید شود تان دل از جان من ناامید. فردوسی . اگر تیره تان شد سر از کار من بپیچید سرتان ز گفتار من . فردوسی . اگر بر منوچهر تان مهر خاست تن ایرج نامورتان کجاست . فردوسی . هرکس که ز دستان بیکران تان ایمن بنشیند بداستان است . ناصرخسرو (دیوان ص 72). ای مردمان چرا که به اسلام ننگرید یا تان دلیل بر خلل و بر بلا شده ست . ناصرخسرو. و شما را خوار و ذلیل گردانم و از شهرتان بیرون کنم . (قصص الانبیاء ص 166). تا امان یابد به مکرم جانتان ماند این میراث فرزندانتان . مولوی . لیک اﷲ اﷲ ای قوم خلیل تا نباشد خوردتان فرزند پیل . مولوی . عمرتان بادا دراز ای ساقیان بزم جم گرچه جام ما نشد پر می بدوران شما. حافظ. || ضمیر ملکیت جمع مخاطب مفعولی (... شما را) در این صورت مضاف مفعول باشد : کردم سر خمتان بگل و ایمن گشتم . منوچهری . of your من الخاص بك senin de votre von dir de tu del tuo
کلمه "تان" در زبان فارسی به عنوان ضمیر ملکی به کار میرود و نشاندهنده مالکیت است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
کاربرد: "تان" به معنای "شما" بوده و به عنوان پسوند به اسمی متصل میشود تا مالکیت را نشان دهد. به عنوان مثال:
کتابتان (کتاب شما)
ماشینتان (ماشین شما)
نحوه نوشتن: در نوشتن، "تان" معمولا به کلمه قبلی متصل میشود و با آن نوشته میشود. از جدا نوشتن آن باید پرهیز کرد.
استفاده در قواعد خاص: "تان" برای جمع مخاطب (شما) به کار میرود و در موقعیتهای رسمی یا غیررسمی میتواند استفاده شود.
تفاوت با "ت" منفصل: باید توجه داشت که "تان" به صورت پسوند به کار میرود و نباید آن را با "ت" که به صورت جداگانه میتواند به کار برود، اشتباه گرفت.
قید و نحوه ادغام: اگر کلماتی با حروف اضافه (مانند از، به، برای) قبل از "تان" بیایند، باید کلیه قواعد نگارشی در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال:
به کتابتان
در نهایت، توجه به قاعدهها و شیوههای صحیح نوشتار و صحبت میتواند در وضوح و دقت بیان کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
با تان پرقدرت، به قله کوه رسیدیم و از مناظر زیبای اطراف لذت بردیم.
آن روز در بازار، با تان جدیدم دوستی پیدا کردم که خیلی به من کمک کرد.
در مسابقه دو، با تان سرعت فوقالعادهام توانستم به مقام اول دست یابم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر