جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tāvān
penalty  |

تاوان

معنی: تاوان . (اِ) غرامت . (صحاح الفرس ) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ دهخدا) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) (ناظم الاطباء). جریمانه . (ناظم الاطباء). جریمه . وجه خسارت . جبران ضرر :
به تاوانْش دینار بخشم ز گنج
بشویم دل غمگساران ز رنج .
فردوسی .
تو از گنج تاوان آن بازده
بکشور ز فرموده آواز ده .
فردوسی .
همان نیز تاوان ، بفرمان شاه
رسانید خسرو بدان دادخواه .
فردوسی .
لاجرم شهرتان ویران شد و مستغلی بدین بزرگی از آن من بسوختند، تاوان این از شما خواسته آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 562).
تنت کز بهر طاعت بُد بعصیانش بفرسودی
چه عذر آری اگر فردا بخواهند از تو این تاوان .
ناصرخسرو.
بفرمود تا خداوند اسب را بیاوردندو چندان که قیمت جو بود بوقت رسیدگی تاوان بستد و بخداوند زمین داد. (نوروزنامه ٔ منسوب به خیام ).
حلقه ای ار کم شود از زلف تو
خاتم جم خواه به تاوان آن .
خاقانی .
پروانه بسوخت خویشتن را
بر شمع چه لازم است تاوان .
سعدی .
در عالم حساب به این مایه زندگی
تاوان عمر از همه کس می توان گرفت .
تنها (از آنندراج ).
تاوان اگر تو لعل دهی در حساب نیست
تو دل شکسته ای نه که گوهر شکسته ای .
(از آنندراج )
- امثال :
سر را قمی میشکند تاوانش راکاشی میدهد .
گنه کنند گاوان ، کدخدا دهد تاوان . (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1328).
|| عوض و بدل . (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) :
کنی ما را همین دو روز مهمان
پس آنگه جان ما خواهی به تاوان .
(ویس و رامین ).
دو عید است ما را ز روی دو معنی
که خوشی و خوبیش را نیست تاوان
همایون یکی هست تشریف خسرو
مبارک دگر عید اضحی و قربان .
انوری .
|| جرم و جنایت و زیان و گناه . (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). نقص . تقصیر :
ز شاهی بر او هیچ تاوان نبود
بدآن بُد که عهدش فراوان نبود.
فردوسی .
هر آن سپه که چو تو میر پیش جنگ بود
اگر ز پیل بترسد بر او بود تاوان .
فرخی .
علی تکین را کز پیش تو ملک بگریخت
هزار عدل همان بود و صدهزار همان
اگر دل از زن و فرزند نازنین برداشت
بدان دو کار نبود از خرد بر او تاوان .
فرخی .
اگر زمین برندهد تاوان بر زمین منه و اگر ستاره داد ندهد تاوان بر ستاره منه . (قابوسنامه ).
ترا اسباب عطاری فراوان
تو کناسی کنی کس را چه تاوان .
ناصرخسرو.
نیست تاوان بر سرشک ابر و نور آفتاب
گر ز خارستان و شورستان برون ناید گیا.
معزی .
گوئی از اسم نکو، مرد نکوفعل شود
نه چو بد باشد تن ، اسم ورا تاوان نیست .
سنائی .
پس این تاوان اولاً خدای راست و ثانیاًرسول را و ثالثاً علی را. (کتاب النقض ص 353).
بتو هرچند در انواع سخن تاوان نیست
اندر این شعر که گفتی زدر تاوانی .
فتوحی مروزی (در جواب انوری ).
چون من و تو هیچ کسان دِهیم
بیهده بر دهر چه تاوان نهیم .
نظامی .
تا هشیارم در طربم نقصان است
چون مست شوم بر خردم تاوان است
حالیست میان مستی و هشیاری
من بنده ٔ آن دمم که شادی آنست .
(از جوامعالحکایات عوفی ).
گوی را گویی که ای بیچاره سرگردان مباش
گوی مسکین را چه تاوانست چوگان را بگوی .
سعدی .
گنه بود مرد ستمکاره را
چه تاوان زن و طفل بیچاره را.
(بوستان ).
اگر این مرداز قید هستی خود بازرسته است ، هرچه کند مانع نیست واگر بخود گرفتار است ، هرچه کند بر وی تاوان است . (رشحات علی بن حسین کاشفی ). || آنچه در قمار،باخته را به برنده دادن باید. || مصادره .(آنندراج ). رجوع به تاوان بودن و تاوان دادن و تاوان دار و تاوان زده و تاوان شدن و تاوان کردن و تاوان نهادن شود.
... ادامه
572 | 0
مترادف: 1- بدل، جبران، جريمه، خسارت، عوضي، غرامت، كفاره، مغرم 2- عوض، مابهازا، جريمه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: tāvān]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tAvAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 458
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
penalty | compensation , reparation , indemnity , fine , mulct , requital
ترکی
kefaret
فرانسوی
expiation
آلمانی
sühne
اسپانیایی
expiación
ایتالیایی
espiazione
عربی
عقوبة | جزاء , غرامة , عقاب , قصاص
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تاوان" در زبان فارسی به معنای خسارت یا غرامت است و در متون حقوقی و ادبیات به کار می‌رود. در زیر به چند نکته‌ی نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه پرداخته شده است:

  1. استفاده از حرف اضافه:

    • معمولاً کلمه "تاوان" به دنبال حرف اضافه "برای" می‌آید. مثلاً: "من باید تاوان خطایم را بپردازم."
  2. جمع و مفرد:

    • "تاوان" به صورت مفرد و جمع (تاوان‌ها) استفاده می‌شود. در جملات می‌توان از هر دو شکل استفاده کرد: "او تاوان اشتباه خود را پرداخت کرد." و "آن‌ها تاوان‌های زیادی را از دست دادند."
  3. نحوه‌ی نوشتن:

    • کلمه "تاوان" باید به صورت صحیح و بدون هیچ گونه اشتباهی نگاشته شود و همچون سایر کلمات فارسی با حروف فارسی نوشته شود.
  4. استفاده در جملات رسمی و غیررسمی:

    • "تاوان" می‌تواند در جملات رسمی و غیررسمی به کار رود. در متون ادبی و روزنامه‌ای، این واژه معمولاً به شیوه‌ای متناسب با محتوای متن استفاده می‌شود.
  5. روابط معنایی:
    • "تاوان" ممکن است در جملات به عنوان مفهوم خسارت، عوض یا جریمه به کار رود. لذا توجه به متن و مفهوم کلی جمله مهم است.

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "تاوان" به درستی و به شیوه‌ای صحیح استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "تاوان" در جمله آورده شده است:

  1. او به خاطر اشتباهاتش، تاوان سنگینی پرداخت.
  2. جامعه باید برای تخریب‌های زیست‌محیطی تاوان بپردازد.
  3. گاهی اوقات برای رسیدن به هدفی بزرگ، لازم است تاوان‌های زیادی بدهی.
  4. تاوان بی‌احتیاطی‌هایمان را باید در آینده بپردازیم.
  5. تاوان عمل غیرقانونی او، زندانی شدنش بود.

اگر سوال یا درخواست دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری