جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ترس . [ ت ُ ] (ع اِ) سپر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). صفحه ٔ فولاد مستدیری که برای نگاهداری از آسیب شمشیر و جز آن بردارند. (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج ، اَتْراس ، تُراس ، تِرَسة، تُروس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). سپر را گویند که ترکان قلقان خوانند. (برهان ). سپر. (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ). فرق آن با حجف و درق این است که درق و حجف از پوست است که در آن چوب نیست و ترس اعم است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). آلتی است که بدان ضرب و تیر را دفع کنند، و آنرا جُنّه نامند مأخوذ از اجتنان بمعنی اختفا. وگاه حَجَفة گویند و آن گاه از چوب بود و گاه از آهن و گاه چوبها با نخ پنبه بیکدیگر بافند و اگر از پوست بود آنرا درقه خوانند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 136). - ترس الغدر ؛ (سپر حیله ) نوعی سپر است که جنگاور بگردن اندازد و با سوراخی که در وسط آن تعبیه شده است می تواند تیراندازی کند. (از دزی ج 1 ص 144). - || سنگر سبک جهت حفاظت مستحفظان قلعه ، و آن نوعی ماشین است که با الوار سازند و در پشت آن تیر و سنگ قرار دهند و در پناه آن جنگ کنند. (از دزی ایضاً). - سمک الترس ؛ ماهیی است دریایی و پهن . (از دزی ج 1 ص 144). || قرص خورشید، یقال : غاب ترس الشمس . (از المنجد). اضطراب، اعراض، باك، بيم، پروا، تشويش، جبن، خوف، دغدغه، دهشت، رعب، سهم، فزع، محابا، مخافت، مهابت، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هيبت fear, awe, dread, horror, dismay, fray, misgiving, awful, the fear خوف، خشية، خطر، خاف، خشي، يخاف korku la peur die angst el miedo il timore بیم، هیبت، خوفناکی، بیزاری، بی میلی، وحشت زدگی، نزاع، نبرد، غوغا، شبهه، سوء تفاهم، عدم اطمینان، اشتباه، بدگمانی، مهیب یا ترسناک
fear|awe , dread , horror , dismay , fray , misgiving , awful , the fear
ترکی
korku
فرانسوی
la peur
آلمانی
die angst
اسپانیایی
el miedo
ایتالیایی
il timore
عربی
خوف|خشية , خطر , خاف , خشي , يخاف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "ترس" به عنوان یک اسم در زبان فارسی به معنای احساس یا حالت نگرانکننده است. در نگارش این کلمه و استفاده از آن در جملات، چند نکتهی قواعدی و نگارشی وجود دارد:
املا: کلمه "ترس" به همین شکل نوشته میشود و بیشتری در جملات بدون هیچ گونه تغییر ظاهری به کار میرود.
جنسیت: "ترس" یک اسم مذکر است، بنابراین اگر بخواهید آن را با صفات و افعال ترکیب کنید، باید توجه داشته باشید که فعل و صفت باید با این جنسیت همخوانی داشته باشند.
جمع: جمع "ترس" به صورت "ترسها" نوشته میشود. برای ساختن جمع، از پسوند "ها" استفاده میشود.
آوردن در جملات: این کلمه میتواند در جملات مختلف به کار رود:
"او همیشه از تاریکی ترس دارد."
"ترس از شکست، او را از پیشرفت بازمیدارد."
ترکیب با دیگر کلمات: "ترس" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود تا عبارات و مفاهیم جدیدی ایجاد کند، مثلاً "ترس از ارتفاع"، "ترس از آینده" و ...
فعلها و صفتها: میتوان از افعال و صفات مختلفی در کنار "ترس" استفاده کرد، مانند "احساس ترس"، "تجربه ترس"، "ترسناک".
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ترس" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته، در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "ترس" در جملات آورده شده است:
او به دلیل صداهای عجیب در شب، احساس ترس کرد.
ترس از شکست مانع از تلاش او برای رسیدن به هدفش شد.
کودکان گاهی اوقات به دور از تاریکی، ترس زیادی دارند.
در فیلم های ترسناک، ترس و هیجان با هم ترکیب میشوند.
برقراری ارتباط با دیگران میتواند ترس اولیه را کاهش دهد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: بیم، هیبت، خوفناکی، بیزاری، بی میلی، وحشت زدگی، نزاع، نبرد، غوغا، شبهه، سوء تفاهم، عدم اطمینان، اشتباه، بدگمانی، مهیب یا ترسناک