تصمیم
licenseمعنی کلمه تصمیم
معنی واژه تصمیم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آهنگ، اراده، عزم، قصد، همت | ||
انگلیسی | decision, intention, resolution, determination, resolve, ruling, intent, pluck | ||
عربی | القرار، قرار، حكم، حسم، تقرير، فصل، قضاء | ||
ترکی | karar | ||
فرانسوی | décision | ||
آلمانی | entscheidung | ||
اسپانیایی | decisión | ||
ایتالیایی | decisione | ||
مرتبط | عزم، داوری، قرار، حکم دادگاه، تصویب نامه، قصد، مقصود، منظور، غرض، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، تحلیل، تعیین، عزیمت، عمد، حکم، حکمرانی، نیت، مفاد، شهامت، دل و جرات، شجاعت، انقباض | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تصمیم" در زبان فارسی به معنای انتخاب یا ارادهای است که به منظور انجام کاری گرفته میشود. در نوشتار و گفتار، توجه به قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میتواند به وضوح و دقت بیان کمک کند. در زیر به برخی از این نکات اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوان بیان صحیح و مؤثری از این واژه داشته باشیم. | ||
واژه | تصمیم | ||
معادل ابجد | 580 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tasmim | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | tasmim | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی تصمیم | ||
پخش صوت |
تصمیم . [ ت َ ] (ع مص ) کر گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد). || گزیدن کسی را و دندان فروبردن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بگذشتن شمشیر و تیر از آن چیز که بر آن آید. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). درگذشتن شمشیر از استخوان و آهن و جز آن از آنچه بر وی آید یا رسیدن پیوندها را و بریدن . || قادر کردن مرد اسپ را برگیاه ، پس فربه و کلان شکم گردیدن . || بیاد کسی دادن سخن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خالص کردن و استوار کردن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بگذشتن در رفتن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). بگذشتن در کاری . (زوزنی ). گذشتن در کار و در عزیمت . (از منتهی الارب ).برای خود در کاری رفتن و عزم بر آن کردن . (از قطر المحیط). || (اِمص ) مأخوذ از تازی در فارسی امروز بمعنی اراده ، عزم ، قصد و بیشتر با داشتن و گرفتن استعمال شود. || (اصطلاح نجوم ) در اصطلاح احکامیان دوری کوکب از آفتاب بمقدار شانزده درجه و نیم . (یادداشت مرحوم دهخدا). تصمیم آن است که ستاره با آفتاب باشد و یا بمقارنه ٔ او کمتر از شانزده دقیقه مانده بود و یا بمقارنه بر او گذشته بود به کمتراز شانزده دقیقه . (التفهیم بیرونی چ همایی ص 461). کلمه "تصمیم" در زبان فارسی به معنای انتخاب یا ارادهای است که به منظور انجام کاری گرفته میشود. در نوشتار و گفتار، توجه به قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میتواند به وضوح و دقت بیان کمک کند. در زیر به برخی از این نکات اشاره میشود: نحوه استفاده: قافیه و ترکیبها: نوع جمله: نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان بیان صحیح و مؤثری از این واژه داشته باشیم.
آهنگ، اراده، عزم، قصد، همت
decision, intention, resolution, determination, resolve, ruling, intent, pluck
القرار، قرار، حكم، حسم، تقرير، فصل، قضاء
karar
décision
entscheidung
decisión
decisione
عزم، داوری، قرار، حکم دادگاه، تصویب نامه، قصد، مقصود، منظور، غرض، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، تحلیل، تعیین، عزیمت، عمد، حکم، حکمرانی، نیت، مفاد، شهامت، دل و جرات، شجاعت، انقباض