جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ta'riz
widening  |

تعریض

معنی: تعریض . [ ت َ ] (ع مص ) سخن سربسته گفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار).بکنایه سخن گفتن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلاف تصریح . متعد بالباء و باللام . و از این معنی است معاریض در گفتار و آن توریه است بچیزی از چیزی و در مثل است که در معاریض گریزگاهی است از دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دلالتی را در گفتار تضمین کردن که لفظی در آن برای آن دلالت نباشد. چنانکه گوئی زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند؛ بدی تو بر ما گذشت و تو خجل ماندی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سخنی نامصرح که شنونده بدان مراد گوینده را داند. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود : با وزیران در این باب سخن گفته آید هم بتعریض . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 685). خبر مگر خویش میداد بر تعریض و ایشان نمیدانستند. (قصص الانبیاء ص 233). یکی از علما خورنده ٔ بسیارداشت و کفاف اندک . با یکی از بزرگان ... بگفت . روی از توقع او در هم کشید و تعریض سؤال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد. (گلستان ). و حسن جایها گفته است چه بتعریض و چه بتصریح که همچنان که در دور شریعت اگر کسی طاعت و عبادت نکند. (جهانگشای جوینی ). وقت وقت بتعریض و گه گاه بتصریح ، چنان فرانمودی . (جهانگشای جوینی ). بتعریض ... نقش آن معنی را، در دل دیگر پسران کالنقش فی الحجر مینگاشت . (جهانگشای جوینی ). || گوشه زدن . (فرهنگ فارسی معین ). سرزنش گونه سخن گفتن : و حاسدان و دشمنان ما که به حیلت و تعریض اندر آن سخن پیوستند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 214).
بتعریض گفتی که خاقانیا
چه خوش داشت نظم روان عنصری .
خاقانی .
چون سایه شده به پیش من مست
تعریض مرا گرفته در دست .
نظامی .
|| پهن نمودن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || فروختن رخت را بعرض و به غیر جنس آن . (منتهی الارب ). فروختن کالا به کالا. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خورانیدن راه آورد را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دادن راه آورد را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || پیوسته خوردن بز یکساله را. || صاحب عارضه و کلام گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خداوند عارضه شدن . (آنندراج ). || بشولیده نبشتن . (دهار). تعمیه نمودن کاتب نبشته را و بیان ناکردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در هم نوشتن کتاب را چنانکه نیک نتوان خواند. (آنندراج ). || چیزی را عرض چیزی ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): فقد عرض النعمة للزوال . (اقرب الموارد). || تمام ناپختن گوشت را و نیم جوشانیدن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نشان پهن بر چهارپای نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پیش آوردن کسی را بر کاری . و قول سمرة: من عرض عرضنا له و من مشی علی الکلا قذفناه ؛ یعنی هر که دشنام صریح ندهد پیش آیم او را بضرب خفیف و هرکه دشنام صریح دهد، حد قذف جاری میکنم بر او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
... ادامه
570 | 0
مترادف: 1- استعاره، تلويح، كنايه 2- اشاره، ايما 3- بهكنايه سخن گفتن 4- پهناوري، عريضسازي، گسترش 5- پهن كردن، عريض كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (تَ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: ta'riz
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1480
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
widening
ترکی
genişletme
فرانسوی
Élargissement
آلمانی
erweiterung
اسپانیایی
ampliación
ایتالیایی
ampliamento
عربی
اتساع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تعریض" در زبان فارسی به معنی اشاره به چیزی به‌طور غیرمستقیم و با کنایه است. برخی از قواعد و نکات نگارشی و زبانی مرتبط با این کلمه عبارتند از:

  1. نحوه استفاده: "تعریض" معمولاً به‌عنوان اسم به کار می‌رود و می‌توان آن را در جملات مختلف به‌کار برد. برای مثال: "او در صحبت‌هایش به‌طور غیرمستقیم تعریضی به آن موضوع کرد."

  2. نکات مرتبط: واژه "تعریض" می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند ادبیات، سخنوری و حتی روابط اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. معمولاً در متن‌های انتقادی و توصیفی بیشتر دیده می‌شود.

  3. ترکیب‌ها: این کلمه می‌تواند با سایر کلمات ترکیب شود. به عنوان مثال: "تعریض صریح"، "تعریض مدبرانه" و غیره.

  4. ایجاد جملات مختلف: سعی کنید جملات مختلفی با "تعریض" بسازید تا با کاربرد آن آشنا شوید.

  5. فعل‌های مرتبط: فعل "تعریض کردن" نیز به کار می‌رود و به عملی اشاره دارد که در آن شخص به صورت غیرمستقیم به چیزی اشاره می‌کند.

به‌خاطر داشته باشید که در نوشتار نگارشی، استفاده درست از کلمات و ارائه مفهوم واضح اهمیت دارد. هنگام استفاده از "تعریض"، دقت کنید که مفهوم مورد نظر به‌وضوح منتقل شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در زیر چند مثال از کلمه "تعریض" در جملات آورده شده است:

  1. سخنان او در جلسه یک تعریض به مدیر عامل بود که سعی در پنهان کردن مشکلات موجود داشت.
  2. شاعر در شعرش از تعریضی به نظام اجتماعی استفاده کرده است تا وضعیت نابسامان را نقد کند.
  3. در پاسخ به سؤال خبرنگار، او یک تعریض به رقبای سیاسی‌اش کرد که نشان‌دهنده‌ی تنش‌های میان آن‌ها بود.
  4. برخی از کاربران اینترنتی، نظریات تعریض‌آمیزی را درباره‌ی سیاست‌های جدید دولت ارائه دادند.
  5. تعریض‌های دوستانه بین این دو همیشه موضوع خنده و شوخی در جمع ماست.

اگر مثال یا توضیحات بیشتری نیاز دارید، لطفاً بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری