جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تقصیر. [ ت َ ] (ع مص ) سست کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کوتاهی کردن و با لفظ کردن و افتادن و بستن و رفتن و آمدن مستعمل . (آنندراج ). سستی و کوتاهی کردن در کاری . (غیاث اللغات ). قصورو کوتاهی . (ناظم الاطباء). مقابل توفیر : نه در سخاوت او دیده هیچکس تقصیر نه در مروت او دیده هیچکس نقصان . فرخی . خدمتش توفیر اقبال است و زو بیرون مشو هرکه از توفیربیرون شد به تقصیر اندر است . عنصری . بخت بی تقصیر و محنت ، روز بی مکروه و غم دهر بی تلبیس و تنبل ، چرخ بی نیرنگ و رنگ . منوچهری . بما تقصیر خدمت نیست لازم بدیم و، بد نبایست آوریدن . ناصرخسرو. کس نخواند نامه ٔ من ، کس نگوید نام من جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شغب . ناصرخسرو. دولتت را سعی بی تقصیر باد نصرتت را تیغ بی زنگار باد. مسعودسعد. تقصیر را در مذهب حمیت رخصت نمی بینم . (کلیله و دمنه ). حاش لله اگر امسال ز حج وامانم نه قصور من و تقصیر تو حاشا شنوند. خاقانی . یکی گفتا که در اقصای کشمیر ز شیرینی نباشد هیچ تقصیر. نظامی . خام کن پخته ٔ تدبیرها عذرپذیرنده ٔ تقصیرها. نظامی . چه برخیزد از دست تدبیر ما همین نکته بس عذر تقصیرها. (بوستان ). عاکفان کعبه ٔجلالش به تقصیر عبادت معترف . (گلستان ). عذر تقصیر خدمت آوردم که ندارم به طاعت استظهار. (گلستان ). بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد. (گلستان ). تقصیر و تقاعدی که در مواظبت خدمت بارگاه خداوند می رود.(گلستان ). سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را. سعدی . برخیز تا بعهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته بخدمت قضا کنیم . سعدی . || (اصطلاح فقه ) در فقه آن باشد که کسی در اعمال حج کار خلاف کند مثل آنکه ناخن خود را در احرام بگیرد که باید کفاره بدهد و آن عمل را تقصیر گویند... پس تقصیر در کار و محرمات باشد که افعال محرمه را که نباید در حال احرام انجام دهد مرتکب شود و اطلاق آن بر کفاره از باب اطلاق سبب بر مسبب است . (فرهنگ علوم تألیف دکتر سجادی ). || بازایستادن در کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازایستادن از کاری با توانایی کردن آن . (از اقرب الموارد). فروگذار و مانید. (ناظم الاطباء). || بازماندن از چیزی . (زوزنی ). گذاشتن چیزی را بعلت نتوانستن : قصرعنه ؛ گذاشت آن را چونکه نتوانست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کوتاه کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کوتاه کردن و از آنست تقصیر در نماز وشعر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضد تطویل . (اقرب الموارد). اختصار. (ناظم الاطباء). || کم کردن از موی . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || آرمیدن و فرونشتستن درد و خشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || داغ کردن در بن گردن به داغ قصار و یقال : ابل مُقَصِّرَة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هیچکاره گردانیدن دهش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوفتن جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کوفتن و سپید کردن جامه . (از اقرب الموارد). || (اِ) داغی مر ستور را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سهو و غفلت و خطا و غلط و گناه و جرم و عیب . (ناظم الاطباء): و اگر از کسی گناهی و تقصیری آمدی ، به زودی تأدیب نفرمودی از جهت حق خدمت . (نوروزنامه ٔ منسوب به خیام ). 1-اثم، بزه، جرم، حرج، خبط، خطا، خطيئه، ذنب، گناه، معصيت، وبال
2- قصور، كوتاهي
3- عيب
4- كوتاه كردن،
5- سستي ورزيدن، كوتاهي كردن، قصورورزيدن
6- خطا كردن fault,guilt,offense,crime,error,delinquency,rap,offence خطأ yanlış la faute der fehler la culpa la colpa
کلمه «تقصیر» در زبان فارسی از جمله واژههایی است که معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در اینجا به بررسی برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه میپردازیم:
معنا:
«تقصیر» به معنای اشتباه، خطا یا کوتاهی در انجام کارهاست. معمولاً در جملاتی به کار میرود که درباره مسؤولیت یا تعهد فردی صحبت میکنند.
قواعد صرف و نحوی:
«تقصیر» اسم است و به همین دلیل میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا بدل در جملات استفاده شود.
به عنوان مثال:
فاعل: «تقصیر او بود.»
مفعول: «تقصیر او را پذیرفتند.»
تلفظ:
این کلمه معمولاً با تأکید بر سیلاب اول تلفظ میشود: [taqṣīr].
ترکیبها:
«تقصیر» میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود، مانند:
تقصیر فردی
تقصیر اجتماعی
تقصیر انسانی
استفاده در عبارات و اصطلاحات:
این کلمه در عبارات مختلفی نظیر «تقصیر کسی نبود» یا «تقصیرها را گردن هم انداختن» به کار میرود.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی و اداری، حفظ صحیح نوشتار کلمه و ترکیبات آن اهمیت ویژهای دارد.
همچنین توجه به استفاده صحیح از علامتگذاری مانند ویرگول، نقطه و ... نیز ضروری است، به ویژه زمانی که جمله پیچیده است.
با رعایت این قواعد و نکات، میتوان از کلمه «تقصیر» به درستی در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با کلمه "تقصیر" آورده شده است:
تقصیر من نیست که باران بارید و نتوانستم به مهمانی بروم.
او گفت که هیچ تقصیری در این حادثه ندارد و همه چیز به شرایط بستگی داشت.
تقصیر این مشکل به عهدهی مدیر پروژه بود که به موقع کارها را پیگیری نکرد.
من نمیخواهم تقصیرها را به گردن دیگران بیندازم، باید مسئولیت کارهایم را بپذیرم.
در این قضاوتها، تقصیر هر شخص باید مورد بررسی قرار گیرد تا حقیقت روشن شود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!