tiller |

تقهل

معنی: تقهل . [ ت َ ق َهَْ هَُ ] (ع مص ) خشک شدن پوست بر استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشک شدن پوست . (از اقرب الموارد). || بدحال شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آلوده داشتن خود را و پاک و صاف ناکردن تن را. || سست و نرم رفتن . || ضعیف و نرم گردیدن آواز. || گله کردن حاجت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

... ادامه

413 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: لغت‌نامه دهخدا

معادل ابجد: 535

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

tiller

عربی

الحارث | فلاح , ذراع المقود , الخلف جذر , ساق طارئة تنمو في النبات , خلف

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

تقهل

معنی کلمه تقهل

معنی واژه تقهل

تقهل

اطلاعات بیشتر واژه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری