جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تنگه . [ ت َ گ َ /گ ِ ] (اِ) مقداری از زر و پول به اصطلاح هر جایی . (برهان ). زر و سیم و مس مسکوک و رایج و پول نقد. تنکه .(ناظم الاطباء). نوعی از نقدینه ٔ رایج هندوستان و آن دو فلوس باشد و در برهان ... و صاحب تاریخ فرشته در ذکر سلطان علاءالدین خلبجی می نگارد که در آن عصر تکتوله ، طلا و نقره ٔ مسکوک را می گفتند و تنگه نقره ٔ پنجاه جیتل مس را می خواندند و مقدار وزن آن معلوم نیست و از افواه شنیده شد که دو توله ربع کم بود و من آن وقت چهل سیر بود و هر سیر بیست وچهار توله . (آنندراج ) (انجمن آرا). مقداری از زر و سیم . مقداری پول . قطعه ٔ کوچک از طلا و نقره . (فرهنگ فارسی معین ) : اگر تو عفو کنی بر دلم ببخشایی کنم ز تنگه به بالای این حصار انبار. مسعودسعد. کمینه خدمت هر یک ز تنگه صد بدره کهینه هدیه ٔ هر یک ز جامه صد خروار. مسعودسعد. آری ز ترک خانان بسته به بند پای رایان ز هند و پیلان کرده ز تنگه بار. مسعودسعد. در راه چند تنگه ٔ زر یافته است ... در راه چند تنگه ٔ زر دیدم . (انیس الطالبین بخاری ص 128). - تنگه ٔ کسی را خرد کردن نتوانستن ؛ با زیادخواهی های او برنیامدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || رشته و خمیر باریک و بلند. (ناظم الاطباء). ... و نیز از آرد فطیرکرده مثل تنگه های نقره می سازند و «بغرا» می پزند و آنرا تنگه بغرا نامند. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به تنگه بغرا و برگ بغرا (ذیل برگ ) و بغرا شود. || جای تنگ و دره ٔ کوه . || راه تنگ . (ناظم الاطباء). 1- باريكه، بغاز
2- باب، دربند
3- تنگ، دروا، دره strait, canyon, bottleneck, gut, neck مضيق، ممر مائي، صارم، عسير، قاسي geçit les gorges die schlucht la garganta la gola تنگنا، دره عمیق و باریک، دره باریک و تنگ، تنگراه، راه خیلی باریک، دل و روده، روده، شکم، زه، شکنبه، گردن، گردنه
کلمه "تنگه" در زبان فارسی به معنی یک گذرگاه باریک میان دو زمین بزرگ یا دو منطقه است. برای نوشتن این کلمه و استفاده از آن در جملات، نکات زیر را به یاد داشته باشید:
املای صحیح: کلمه "تنگه" به همین شکل نوشته میشود و هیچکدام از حرکات یا حروف را نمیتوان تغییر داد.
نقش کلمه: "تنگه" میتواند به عنوان اسم (اسم مکان) استفاده شود. به عنوان مثال: "تنگه هرمز" یا "تنگه راپیت".
مفاهیم مرتبط: معمولاً این کلمه در زمینههای جغرافیایی و نظامی به کار میرود و به واژههایی مانند "گذرگاه"، "باریکه" و "مرز" مرتبط است.
به کارگیری در جمله:
مثال: "کشور ما دارای تنگههای مهمی است که نقش استراتژیکی دارند."
مثال: "ما باید از تنگههای باریک در کمین دشمنان مراقبت کنیم."
قواعد نگارشی: در نوشتن جملات، به رعایت نکات نگارشی توجه داشته باشید؛ مانند شروع جمله با حرف بزرگ، پایان جمله با نقطه و مراقبت از نحوه استفاده از ویرگول و نقطهویرگول.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "تنگه" در متون فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تنگه" در جمله آوردهام:
تنگه هرمز یکی از مهمترین مسیرهای حمل و نقل دریایی در جهان است.
در سفر به شمال، از تنگه دارابگذشتیم که منظرههای زیبایی داشت.
به دلیل بارندگیهای شدید، عبور از تنگههای کوهستانی خطرناک شده است.
تنگههای بین دو کوه به زیبایی طبیعی منطقه افزودهاند.
در جنگهای قدیمی، کنترل تنگهها همیشه از اهمیت بالایی برخوردار بود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: تنگنا، دره عمیق و باریک، دره باریک و تنگ، تنگراه، راه خیلی باریک، دل و روده، روده، شکم، زه، شکنبه، گردن، گردنه
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر