جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تنها. [ ت َ ] (اِخ ) محمدسعید قمی . خلف حکیم محمدباقر قمی است و در دربار شاه عباس دوم راه یافت و سپس مغضوب شد. این دو بیت از اوست : در انتظارت ای ثمر دل شکوفه وار چشمم سفید گشت و تو در دیده بوده ای . # عندلیبان چون طواف گلشن آن کو کنند دست گلچین ترا چون دسته ٔ گل بو کنند. (از تذکره ٔ نصرآبادی ج 1 صص 167-168). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود. 1- عزب، مجرد متاهل، خانهدار
1- تك، فرد، فريد، منفرد، وحيد، يكه، يگانه
2- فقط، لاغير، منحصراً
3- بيهمتا، طاق، مفرد، واحد
4- يكتنه
5- خلوتگزين، خلوتنشين only, alone, single, lonely, lone, sole, solitary, exclusive, unaccompanied, recluse, just, merely, exclusively, singly فقط، لكن، الوحيد، وحيد، ليس فقط، في النهاية، و مع ذلك، تذكرة لشخص واحد bekar célibataire einzel soltero separare یگانه، محض، فرد، بیگانه، یکتا، تک، واحد، منفرد، انفرادی، خلوت، متروک، بی یار، بیغوله، بی کس، یکه، دلتنگ، بیوه، منحصر بفرد، فردی، منزوی، پرت، انحصاری، منحصر، دربست، انتصاری، بدون همراه، بدون مصاحب، بدون ملتزمین رکاب، دور افتاده، فقط، عینا، اندکی پیش، الساعه، در همان دم، محضا، منحصرا، دو بدو، به تنهایی، یکان یکان، جدا جدا، فردا، انفرادا، تن
only|alone , single , lonely , lone , sole , solitary , exclusive , unaccompanied , recluse , just , merely , exclusively , singly
ترکی
bekar
فرانسوی
célibataire
آلمانی
einzel
اسپانیایی
soltero
ایتالیایی
separare
عربی
فقط|لكن , الوحيد , وحيد , ليس فقط , في النهاية , و مع ذلك , تذكرة لشخص واحد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تنها" در زبان فارسی به عنوان یک قید، صفت و همچنین اسم بکار میرود، و در جملات معانی مختلفی را به خود میگیرد. در اینجا به بررسی قواعدی که مربوط به این کلمه میشود، میپردازیم:
1. استفاده به عنوان صفت:
"تنها" میتواند به عنوان صفت برای توصیف اسمها به کار برود. مثلاً:
او تنها دانشآموزی بود که موفق شد.
2. استفاده به عنوان قید:
این کلمه در برخی جملات به عنوان قید برای توصیف فعلها به کار میرود. مثلاً:
او تنها به خانه برگشت.
3. نحوه نوشتن:
"تنها" به صورت یک کلمه نوشته میشود و باید توجه داشت که در نگارش، این کلمه با "تنها" بدون فاصله و به صورت کامل درج شود.
4. قواعد نگارشی:
در جملات رسمی و نوشتههای ادبی، بهتر است از "تنها" به درستی و بهجا استفاده شود تا مفهوم مورد نظر به وضوح منتقل شود.
همچنین، توجه به سیاق جمله و همنشینی با دیگر کلمات مهم است تا از مغلطه یا ابهام جلوگیری شود.
5. جایگاه کلمه در جمله:
"تنها" معمولاً قبل از اسم یا بعد از فعل قرار میگیرد. به عنوان مثال:
او تنها دوست من است.
تنها او بود که آمد.
6. پرهیز از تکرار بیمورد:
در نوشتار میتوان از تکرار بیمورد "تنها" خودداری کرد تا جملات روانتر و زیباتر شوند. به جای آن میتوان از مترادفها یا جملات متفاوت استفاده کرد.
7. مفاهیم دیگر:
در برخی جملهها از "تنها" به مفهوم محدودیت یا یکتایی استفاده میشود. مثلاً:
این تنها کتابی است که چاپ شده است.
این قواعد میتواند در بهبود نگارش و همچنین درک بهتر جملات کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تنها" در جملات مختلف آورده شده است:
او تنها فردی بود که در جلسه حاضر شد.
من در این شهر تنها هستم و هیچ دوستی ندارم.
گاهی اوقات بودن تنها برای تفکر بهتر است.
او به تنهایی به سفر رفت و از آن لذت برد.
تنها چیزی که میخواهم آرامش است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا جملات خاصتری مد نظر دارید، لطفاً بفرمایید.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: یگانه، محض، فرد، بیگانه، یکتا، تک، واحد، منفرد، انفرادی، خلوت، متروک، بی یار، بیغوله، بی کس، یکه، دلتنگ، بیوه، منحصر بفرد، فردی، منزوی، پرت، انحصاری، منحصر، دربست، انتصاری، بدون همراه، بدون مصاحب، بدون ملتزمین رکاب، دور افتاده، فقط، عینا، اندکی پیش، الساعه، در همان دم، محضا، منحصرا، دو بدو، به تنهایی، یکان یکان، جدا جدا، فردا، انفرادا، تن