جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tanure
stokehole  |

تنوره

معنی: تنوره . [ ت َ رَ / رِ ] (اِ) سلاحی باشد مانند جوشن ، لیکن غیبه های تنوره درازتر از غیبه های جوشن باشد، و غیبه آهن جوشن را گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی )(از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نوعی از پوشش مبارزان مانند جوشن لکن غیبه های دراز دارد. (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی از پوشش که روز جنگ پوشند و آن مانند جوشن باشد. (غیاث اللغات ) :
تنوره ز تفتیدن آفتاب
به سوزندگی چون تنوری به تاب .
نظامی .
|| پوستی باشد که قلندران مانند لنگی بر میان بندند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ازانجمن آرا) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). و آن را برک نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) : و کان [ محمد العریان ] من اولیاء اﷲ تعالی قائماً علی قدم التجردیلبس تنورة و هو ثوب یستر من سرته الی اسفل . (ابن بطوطه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تنوره ای بمیان بر سر تنوره صدا
سفیدمهره گرفت و ره قلندر زد.
ذوقی اردستانی (از انجمن آرا).
|| تنور آتش . (شرفنامه ٔ منیری ). تنور. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). منقل . (غیاث اللغات ) :
دلم تنوره و عشق آتش و فراق تو داغ
جگر معلق بریان و سل ّ پوده کباب .
طیان (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
کباب از تنوره برآویخته
چو خونین ورقهای جوشن وران .
منوچهری .
درخورد تنور و تنوره باشد
شاخی که در او برگ و بر نباشد.
ناصرخسرو.
چون تنوره به زیر این طارم
همه آتش دمان و آتش دم .
k05l)_
... ادامه
649 | 0
مترادف: 1- دودكش 2- لولهسماور، آتشدان 3- جنگ جامه، جوشن 4- معبرريزش آب بر پرههاي آسيا، آبراه 5- جوش، جامه جنگ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [؟. فارسی]
مختصات: (تَ رِ) (اِ.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tanure
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 661
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
stokehole | tenora
ترکی
fırın
فرانسوی
four
آلمانی
ofen
اسپانیایی
horno
ایتالیایی
forno
عربی
فرن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تنوره" در زبان فارسی به معنای پوشش مخصوص بر روی تنور یا اجاقی است که در آشپزی استفاده می‌شود. در مورد نوشتن و استفاده از این کلمه، نکات زیر را می‌توان مد نظر قرار داد:

  1. املا: املای صحیح کلمه "تنوره" با "ت" و "ن" و "و" و "ر" و "ه" می‌باشد و توجه به نوشتن صحیح آن ضروری است.

  2. نحوه استفاده در جمله:

    • این کلمه را می‌توان به عنوان اسم نکره یا معرفه در جملات به کار برد.
    • مثال: "او تنوره‌ای بزرگ برای پخت نان تهیه کرده است."
  3. تطابق رعایت دستور زبان:

    • تطابق فعل و اسم در جمله از نکات مهم نگارشی است. مثلاً باید توجه داشت که فعل با اسم از نظر نوع و تعداد همخوانی داشته باشد.
  4. استفاده از نشانه‌های نگارشی:
    • در صورت نیاز به توضیحات بیشتر یا جملات مرکب می‌توان از ویرگول، نقطه، و دیگر نشانه‌های نگارشی به نحو صحیح استفاده کرد.

این نکات می‌تواند به استفاده صحیح و نگارش درست کلمه "تنوره" کمک کند. در صورت نیاز به توضیحات بیشتر یا مثال‌های دیگر، خوشحال می‌شوم که کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

در اینجا چند مثال از کلمه "تنوره" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. تنوره‌ی قدیمی در گوشه‌ی حیاط به یادگار مانده بود و صدای وزش باد در آن نوستالژی‌برانگیز بود.
  2. در مراسم نوروز، رسم است که مردم تنوره بچه‌گی‌ را برای رقص سنتی بپوشند.
  3. او با تنوره‌ای رنگارنگ به جمعیت پیوست و همه را به وجد آورد.
  4. در جشنواره‌ی محلی، رقاصان با تنوره‌های تزیین شده به نمایش‌های هنری پرداختند.
  5. صدای سنگین تنوره در شب‌های تابستان، خاطرات زیبایی را برای من زنده می‌کند.

امیدوارم این جملات به شما کمک کند!


واژگان مرتبط: سوراخ محل سوخت ریزی بکوره

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری