جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: توبه شکن . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه می شکند عهد و میثاق خود را در توبه کردن . (ناظم الاطباء). آنکه خود توبه ٔ خود شکند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || که سبب شکستن توبه است . توبه شکننده دیگران را. (یادداشت ایضاً) : آمد آن نوبهار توبه شکن پرنیان گشت باغ و برزن و کوی . رودکی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). آمد آن نوبهار توبه شکن باز برگشت سوی من توبه . فرخی . نباشد اصلی در عشق یار توبه ٔ من که زلف پرشکن یار هست توبه شکن . معزی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). لیک آن مستی بود توبه شکن منسی است این مستی تن جامه کن . مولوی . بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن . حافظ. به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار توبه شکن می رسد چه چاره کنم ؟ حافظ. الفت ده هجران و وصال است صبوری مخموری می توبه ده و توبه شکن شد. نظیری (از آنندراج ). رجوع به توبه و دیگر ترکیبهای آن شود. repentance توبة، ندم، حسرة، أسف، التوبة
کلمه "توبه شکن" یک ترکیب در زبان فارسی است که به معنای فردی است که توبه خود را میشکند. برای نوشتن صحیح و استفاده درست از این کلمه، نکات نگارشی و قواعدی وجود دارد که به آنها اشاره میکنم:
فاصله گذاری: "توبه شکن" باید به صورت دو کلمه جدا نوشته شود، به دلیل اینکه هر دو واژه بار معنایی و زبانی خاصی دارند.
با حروف کوچک: در متون عمومی، این ترکیب باید با حروف کوچک نوشته شود، مگر در آغاز جمله یا در عنوانهایی که نیاز به حروف بزرگ دارند.
نحوه استفاده: این کلمه معمولاً در جملات توصیفی و بیان رفتارهای ناپسند به کار میرود. به عنوان مثال:
"او در برابر مشکلات زندگی توبه شکن شد و به اشتباهات خود ادامه داد."
صفت ساز: "شکن" به عنوان یک پسوند توصیفی عمل میکند و مفهوم عمل یا رفتاری را بیان میکند که مرتبط با "توبه" است.
نگارش در متن: در پشتوانه نگارش، دقت کنید که از این کلمه در متونی استفاده کنید که به مفهوم گناه و بازگشت به آن اشاره دارد.
استفاده صحیح از این کلمه و رعایت نکات نگارشی میتواند به وضوح و درک بهتر مطلب کمک کند.