جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: توقع. [ ت َ وَق ْ ق ُ ] (ع مص ) چشم داشتن . (زوزنی ) (دهار) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). چشم داشتن به وقوع چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چشم داشت و امید و انتظار و آرزو در خواست . (از ناظم الاطباء). ترقب و انتظار. چشم داشت . بیوسیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و با لفظ داشتن و کردن مستعمل است .(آنندراج ) : غایت نادانی است ... توقع دوستان ... بی وفاداری . (کلیله و دمنه ). توقع به کرم اخلاق خداوندی آن است که به بخشیدن خون او بر بنده منت نهند. (گلستان ). توقع به کرم اخلاق مردان چنان است که یکی روز به نان و نمک با ما موافقت کنید. (گلستان ). گر گدا پیشرو لشکر اسلام بود کافر از بیم توقع برود تا در چین . سعدی (گلستان ). توقع براند ز هر مجلست بران از خودت تا نراندکست . سعدی (بوستان ). طمع بود شعرا را ز اسخیا لیکن توقع از شعرا رسم اسخیا نبود. سلمان ساوجی . رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. 1- اميد، انتظار، بيوس، تقاضا، چشمداشت، خواست
2- مدعا expectation, expectancy, expectance, expect توقع، انتظار، ترقب، احتمال، شىء متوقع beklenti attente erwartung expectativa aspettativa چشم داشت، امید، احتمال، پیش بینی، بارداری، حاملگی