جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tir
bar  |

تیر

معنی: تیر. (اِخ ) عطارد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از اوبهی ) (از ناظم الاطباء). نام ستاره ٔ عطارد است . او را دبیر فلک خوانند و گویند مربی علماء و مشایخ و قضات و ارباب قلم باشد. (برهان ). ستاره ای است که جایش بر فلک دوم است . و آن را دبیر فلک گویند. چه آن ستاره ٔ علما و مشایخ و قضات است و به تازیش عطارد نامند. (فرهنگ جهانگیری ) (از شرفنامه ٔ منیری ). عطارد. نزدیکترین ستاره به خورشید. یکی از سیارات سبعه و آن در فلک دوم است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
بلند کیوان با اورمزد با بهرام
ز ماه برتر خورشید و تیر با ناهید.
ابوشکور.
مه و خورشید بابرجیس و بهرام
زحل با تیر واره زهره بر گرزمان
همه حکمی بفرمان تو رانند
که ایزد مر ترا داده ست فرمان .
دقیقی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
چشمه ٔ آفتاب و زهره و ماه
تیرو برجیس و کوکب و بهرام .
خسروی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر.
فردوسی .
چو پاسخ برآنسان شنید اردشیر
سرش برتر آمد ز ناهید و تیر.
فردوسی .
ز خورشید و تیر و ز هرمزد و ماه
پدیدار کرده بدو نیک شاه .
فردوسی .
از بیم خویش تیره شود بر سپهر تیر
گر روز کینه دست برد سوی تیردان .
فرخی .
تیر او باد عز و نعمت و ناز
تا بتابد بر آسمان بر تیر.
؟ (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 139).
غمزه ٔ تو عاشقان را دل بدوزد بر جگر
همچو خسرو بر زحل دوزد به نوک تیر تیر.
قطران .
نخستین فلک ماه را منزل است
دگر تیر را، باز ناهید را.
ناصرخسرو.
یکی سال خورده زنی دید پیر
دوتا گشته ازگردش ماه و تیر.
شمسی (یوسف و زلیخا).
تیر ماننده ٔ دبیر آمد
مشتری خازن و وزیر آمد.
سنائی .
تیر از شرم سر خامه ٔ تو
گم کندبر فلک خویش مسیر.
سوزنی .
شاگردپیشگان و خریطه کشان وی
استادکار تیر سپهرند بر زمین .
سوزنی .
تا تیر و مه تفحص احوال تو کنند
مه شد برید و تیر دبیر اندر آسمان .
سوزنی .
زآنکه هست او درسخن چون تیر چرخ
تو چو خورشیدی در اوج شرع و دین .
خاقانی .
چون ماه همه عزم و چو شعری همه سعدی
چون تیر همه فهم و چو کیوان همه رائی .
خاقانی .
یا شکل عطارد از کمانش
تیری است که زد بر آسمان بر.
نظامی .
به زخم تیر ز خورشید نور بستانی
به نوک تیر به سقف فلک بدوزی تیر.
شمس فخری .
... ادامه
405 | 0
مترادف: 1-اسم 2- گلوله 3- پيكان، خدنگ، سهم، ناوك 4- گلوله فشنگ 5- عطارد 6- چوب 7- سرطان 8- تاريك، تيره، سياه، كمرنگ 9- بهره، بخش، حصه، قسمت 10- چوبدار بام، ديرك (چادر، كشتي)، شاهتير، حمال 11- مرد اول بازي 12- چوبك، وردنه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [قدیمی]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tir
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 610
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
bar | shot , arrow , firing , fire , timber , dart , spike , gunshot , pain , stanchion , mast , shaft , ache , butt shaft , lug , perch , prop , quintain , staff , staple , mercury
ترکی
tır
فرانسوی
tir
آلمانی
tir
اسپانیایی
tir
ایتالیایی
tir
عربی
بار | شريط , حانة , البار , قضيب , خط , مشرب , حاجز , مانع , عائق , منضدة , قضيب معدني , فاصلة موسيقية , حاجز في محكمة , سبيكة ذهب , خشبة الجزار , قفص المحكمة , إعتراض مبطل , شعاع , علم , منع , حظر , اعترض , فاصل , سد , ما عدا , حاجِز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «تیر» در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و بسته به سیاق و جمله ممکن است قواعد نگارشی متفاوتی داشته باشد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معانی مختلف:

    • «تیر» به معنای دسته‌ای از وسایل پرتابی، مانند تیر کمان یا تیر تفنگ.
    • همچنین به معنای اشعه یا نور (مانند تیر خورشید) نیز استفاده می‌شود.
    • در اصطلاحات دیگر مثل «تیرماه» به یک ماه از سال اشاره دارد.
  2. قید و وابستگی:

    • در جملات مختلف، «تیر» می‌تواند به عنوان اسم موضوعی یا قید بکار رود. به عنوان مثال: «تیرانداز تیر را پرتاب کرد» یا «تیر خورشید بر صورتش افتاد».
  3. نوشتار درست:

    • «تیر» باید به طور صحیح نوشته شود و نباید در متون رسمی املای غلط داشته باشد.
  4. جدا و چسبیده نوشتن:

    • اگر «تیر» با الیاف یا ترکیبات دیگر ترکیب شود، باید توجه شود که ترکیب به صورت صحیح نوشته شود؛ به عنوان مثال «تیرکمان» به صورت چسبیده نوشته می‌شود.
  5. نکات نگارشی:
    • در نوشتار رسمی و ادبی، لازم است که از هجاها و جملات درست استفاده شود و کلمه «تیر» در جای مناسب خود قرار گیرد.

با توجه به این نکات می‌توانید از کلمه «تیر» به طور صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تیر" در جمله آورده شده است:

  1. گربه به سرعت از زیر تیرک برق رد شد.
  2. در جنگ، تیرها از کمان شلیک می‌شدند.
  3. تیرهای چوبی، ساختار اصلی این پل را تشکیل می‌دهند.
  4. در این مکان، تیرهای افقی به عنوان تکیه‌گاه استراتژیک استفاده می‌شوند.
  5. صدای تیراندازی در فاصله‌ای دور به گوش می‌رسید.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری