جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sabbāt
stability  |

ثبات

معنی: ثبات . [ ث َ ](ع مص ، اِمص ) قرار. استقرار. برجای بودن . بر جای ماندن . قرار گرفتن . ثبوت . توطد. پایداری . استواری . استوار شدن . قیام . (از منتخب از غیاث ). بقا. دوام . پابرجائی . پافشاری . ایستادن . (زوزنی ). سکون :
همی تاخت تا پیش آب فرات
ندید اندر آن پادشاهی ثبات .
فردوسی .
اگر خوارزمشاه آن ثبات نکردی ... خللی افتادی بزرگ . (تاریخ بیهقی ).
گه وقار و گه جود دست و طبع تراست
ثبات تند جبال و مضاء تیز ریاح .
مسعود.
ای پادشاه مشرق و مغرب ثبات تو
بر تخت پادشاهی سالی هزار باد.
مسعود.
آنم به ثبات و وفا که دیدی
در چهره و قامت اگر جز آنم .
مسعود.
باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم تا روشن گشت که نعمتهای این جهانی چون روشنائی برق است بی دوام و ثبات . (کلیله و دمنه ). و ثبات بر عهد ومیثاقی که با سلطان داشت در سابق الایام فرا می نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 133). || صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: هو عدم احتمال الزوال بتشکیک المشکک . و قیل هوالجزم المطابق الذی لیس بثبات و هو تقلید المصیب . کذا فی شرح العقاید و حواشیه فی بیان خبرالرسول .
- ثبات حزم ؛ استواری و هوشیاری در کار : ارکان و حدود آن را به ثبات حزم و نفاذ عزم چنان مستحکم و استوار گردانید که چهارصد سال بگذشت . (کلیله و دمنه ص 23).
- ثبات خواهش ؛ پایداری اراده و عزم : بیعت کردم بسید خود... از روی اعتقاد و از ته دل براستی نیت و اخلاص درونی و موافقت اعتقاد و ثبات خواهش . (تاریخ بیهقی ص 315).
- ثبات رأی ؛ استواری در رأی . ثبات عزم : با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات ... و ثبات رأی حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه ).
- ثبات عزم ؛ استواری در رأی و اراده . ثبات رأی . زماع : ثبات عزم صاحب شرع بدان پیوست .(کلیله و دمنه ). و آن را ثبات عزم و حسن عهد نام نکند. (کلیله و دمنه ).
- ثبات قدم ؛ استقامت و پایداری :
سفله طبعست جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهاندیده ثبات قدم از سفله مجوی .
حافظ.
- ثبات کردن ؛ پایداری کردن : خوارزمشاه میمنه ٔ خود را سوی میسره ٔ ایشان فرستاد نیک ثبات کردند دشمن سخت چیره شد. (تاریخ بیهقی ). احمدثباتی کرد و بزدند او را و بهزیمت رفت . (تاریخ بیهقی ص 441). اگر سلطان به فراوه رود همانا ایشان ثبات نخواهند کرد. (تاریخ بیهقی 619). و عبداﷲ بیرون آمد لشکر خویش را بیافت پراکنده ... مگر قومی که از اهل و خویش او بودند که با وی ثبات خواستند کرد. (تاریخ بیهقی 187).
- || ثابت شدن و پایدار ماندن . مداومت کردن . مواظبت کردن : با خود گفتم اگر بردین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچون آن جادو باشم که بر آن نابکاری مواظبت می نماید. (کلیله و دمنه ).
- ثبات ورزیدن ؛ پای داشتن و مقاومت کردن .
... ادامه
793 | 0
مترادف: ثبتكننده، ضباط، كاتب، محرر
متضاد: ناپايداري
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی]
مختصات: (ثُ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sabbAt
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 903
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
stability | register , consistency , constancy , recorder , fixity , consistence , grit , permanency , cataloguer , immutability , fortitude , poise , stableness , bookkeeper , cataloger , indelibility
ترکی
istikrar
فرانسوی
la stabilité
آلمانی
stabilität
اسپانیایی
estabilidad
ایتالیایی
stabilità
عربی
استقرار
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ثبات" در زبان فارسی به معنای پایداری، ثابت بودن یا عدم تغییر است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، توجه به قواعد زیر ضروری است:

  1. نحوه نوشتن: کلمه "ثبات" باید به صورت صحیح نوشته شود. از جمله اشتباهات رایج، نوشتن آن با "ت" یا "z" در انتها نیست.

  2. نکات معنایی: کلمه "ثبات" معمولاً در متون علمی، اقتصادی، اجتماعی، و فلسفی به کار می‌رود و به معنای پایداری یا عدم تغییر در شرایط یا وضعیت‌ها است.

  3. صرف و نحو: این کلمه یک اسم است و می‌تواند به عنوان موضوع یا مفعول در جملات استفاده شود. به عنوان مثال:

    • "ثبات اقتصادی کشور مهم است."
    • "ما به دنبال ثبات در روابط بین‌المللی هستیم."
  4. توجه به هم‌نشینی‌ها: "ثبات" معمولاً با کلماتی مانند "سیاسی"، "اقتصادی"، "اجتماعی" و "روابط" به کار می‌رود. این هم‌نشینی‌ها به درک بهتر معنا کمک می‌کنند.

  5. استفاده از مترادف‌ها: برای تنوع در نوشتار، می‌توان از کلمات مترادف مانند "پایداری" و "پیوستگی" استفاده کرد، اما توجه داشته باشید که هر یک از این مترادف‌ها ممکن است بار معنایی خاص خود را داشته باشند.

  6. جملات توصیفی: هنگامی که می‌خواهید درباره "ثبات" صحبت کنید، می‌توانید از جملات توصیفی استفاده کنید تا به شرح و بسط این مفهوم بپردازید. مثلاً:
    • "ثبات در یک جامعه به معنای پایداری قوانین و نظم اجتماعی است."

با رعایت این نکات، می‌توان به صورت مؤثر و صحیح از کلمه "ثبات" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "ثبات" در جمله آورده شده است:

  1. ثبات اقتصادی یکی از عوامل مؤثر در رشد و توسعه کشورها است.
  2. برای دستیابی به ثبات سیاسی، نیاز به همکاری تمامی گروه‌ها و احزاب داریم.
  3. دانش‌آموزان در طول امتحانات به ثبات روحی و آرامش نیاز دارند.
  4. ثبات قیمت‌ها در بازار کالاها به نفع مصرف‌کنندگان خواهد بود.
  5. یکی از اهداف اصلی این پروژه ایجاد ثبات اجتماعی در منطقه است.

امیدوارم این جملات مفید باشند!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری