جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

replace  |

جابجا کردن

معنی: جابجا کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )چیزی را از جائی بجائی دیگر نهادن . نقل : هرگاه یکی از صندلیها را دست خارجی جابجا میکرد تناسب همه ٔ آنها بهم میخورد. (سایه روشن هدایت ص 14). || در جنگل شناسی . نهال را از جائی بجائی دیگرنهادن . جابجا کردن نهال را گویند. (جنگل شناسی ج 2 ص 84 و 86). || ذخیره کردن . || هرچیز را در جای خود نهادن . || پنهان کردن .
... ادامه
1031 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 284
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
replace | displace , dislocate , translocate , heave , reposit , substitute , supplant , unhorse , winkle , move
عربی
استبدل | حل محل , أعاده الي مكانه , رجعه الي مكانه , يحل محل

واژگان مرتبط: جایگزین کردن، عوض کردن، تعویض کردن، چیزی را تعویض کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن، از جا دررفتن، از جای خود برون کردن، تقلا کردن، بلند کردن، کشیدن، بزرگ کردن، باد کردن، ودیعه گذاردن، سپردن، جانشین کردن، از ریشه کندن، جای چیزی را گرفتن، جابجا شدن، از اسب افتادن یا پیاده شدن، از جای خود تکان دادن، چشمک زدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری