جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جاسوس . (ع ص ، اِ) جستجوکننده ٔ خبر برای بدی . (منتهی الارب ). شخصی باشد که از ملکی بملک دیگر خبر برد. (برهان ). خبرپرس . (دهار). خبرپرسنده . (مهذب الاسماء). ج ، جواسیس . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (برهان ). ابیشه . صاحب سرّ شرّ. (خلاف ناموس ، صاحب سرّ خیر) خبرجوی . خفیه . پرسش کننده ٔ احوال پرس . خبرپژوه . جستجوکننده ٔ احوال . پژوهنده . کارآگه . سخن جوی . چُغل . نمّام . ساعی . سخن چین . منهی (ج منهیان ).خبرچین (در تداول خراسان )، کاتوره . کارآگاه . ایشه . دُسعان . رائِد. (منتهی الارب ). سمّاع . (دهار). عَین : یقال بعثنا عیناً. یعنی فرستادم جاسوس را تا خبر آورد. عِیانه : بعثنا عیانة یعنی فرستادم جاسوس را تا خبر آرد. (منتهی الارب ) : آن است که این جاسوس را به هندوستان فرستاده آید. (تاریخ بیهقی ص 538). هر زمان نوحه کند فاخته چون نوحه گری هر زمان کبک همی تازد، چون جاسوسی . منوچهری . باد شمال چون ز زمستان چنین بدید اندر تک ایستاد چو جاسوس بیقرار. منوچهری . بدانکه هر که در لشکر تواند جاسوس اند. (کلیله و دمنه ). صبح شد هدهد جاسوس کزو واپرسند گوش شد طوطی غماز کزو واشنوند. خاقانی . جاسوس تست بر خصم انفاس او چو در شب غماز دزد باشد هم عطسه هم سعالش . خاقانی . هنر بیند چو عیب این چشم جاسوس تو چشم زاغ بین نه پای طاووس . نظامی . چو پیدا شد بر آن جاسوس اسرار نهانیهای این گردنده پرگار. نظامی . ایلک روز سه شنبه دهم ذی القعده ٔ سنه ٔ 389 در بخارا آمد و به سرای امارت نزول کرد وجاسوسان را برگماشت تا عبدالملک را بدست آوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 184). سلطان یمین الدوله و امین المله محمود بعد از کشف و هزیمت حشم ترک جاسوسان روان کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 331). سلطان جاسوسان برگماشت و از مواضع و مجامع ایشان تجسس کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 398). منه در میان راز با هرکسی که جاسوس همکاسه دیدم بسی . (بوستان ). وگر نیستی سعی جاسوس گوش خبر کی رسیدی بسلطان هوش . (بوستان ). || خشخاش زبدی یعنی سفید. (برهان ) (آنندراج ). || نام داروئی از داروهای قی است : نام این دارو اندر کتاب قانون همی آید و بیش از این نمیگوید که بطبع و قوت چون جبلاهنگ است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). خبرآور، خبرچين، خبرگير، رايد، كارآگاه، مفتش، منهي spy, snoop, tailer, beagle, informer, undercover agent, intelligencer, stoolie تجسس، الجاسوس، جاسوس، مراقب، عين، استطلع، راقب، بحث، لمح، رأى، بحث بتدقيق عن، إستكشف سرا، لاحظ casus l'espion der spion el espía la spia عامل، جستجو کننده، تعاقب کننده، کاراگاه، تازی شکاری پاکوتاه، خبرچین، اگاهگر، خبر رسان، خبر بر، مخبر، پیغام بر، کبوتر یا مرغ دام که بچوبی بندند
تجسس|الجاسوس , جاسوس , مراقب , عين , استطلع , راقب , بحث , لمح , رأى , بحث بتدقيق عن , إستكشف سرا , لاحظ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "جاسوس" در زبان فارسی به معنای فردی است که به طور مخفیانه اطلاعاتی را جمعآوری میکند و عمدتاً در زمینه espionage (جاسوسی) استفاده میشود. در اینجا چند قاعده و نکته نگارشی مرتبط با استفاده از این کلمه ذکر شده است:
نحوه نوشتن: کلمه "جاسوس" به صورت جدا نوشته میشود و از حروف فارسی استفاده میکند. در صورت استفاده از واژههای مشابه، مانند "جاسوسی" یا "جاسوسپروری"، باید به قواعد نوشتاری آنها توجه کرد.
تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه "جا" + "سُس" است. توجه به دقت در تلفظ کلمات برای فهم بهتر آنها مهم است.
نوع کلمه: "جاسوس" یک اسم است و در جملات مختلف میتواند به عنوان فاعل، مفعول، یا سایر اجزای جمله به کار رود.
توجه به جمع: جمع این کلمه "جاسوسان" است که در مواقعی که به چندین جاسوس اشاره میشود، استفاده میشود.
استفاده در متون: در متون رسمی یا ادبی باید توجه داشت که کاربردهای مناسب و دقیق این کلمه در موضوعات مختلف مورد استفاده قرار گیرد و از بارهای منفی یا ناخواسته آن پرهیز شود.
روند ساختاری: میتوان با ترکیب این کلمه با دیگر واژگان، عبارات جدیدی ساخت؛ مثلاً "جاسوس بازی" یا "جاسوسی اطلاعات" که در این حالت باید به دقت به قواعد ترکیب واژهها توجه کرد.
به طور کلی، استفاده صحیح و بهجا از کلمه "جاسوس" در جملات فارسی نیازمند آگاهی از قواعد زبان و نگارش است تا مفهومی دقیق و شفاف انتقال یابد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "جاسوس" در جمله آورده شده است:
او به عنوان یک جاسوس در کشور دشمن نفوذ کرد تا اطلاعات مهمی را جمعآوری کند.
فیلم جدید داستان یک جاسوس مخفی و مأموریتهای خطرناک او را به تصویر میکشد.
در زمان جنگ، بسیاری از افراد به عنوان جاسوس برای کسب اطلاعات از طرف مقابل استخدام میشدند.
جاسوسها معمولاً باید مهارتهای زبانی و فنون مخفیکاری را به خوبی یاد بگیرند.
افسران امنیتی متوجه شدند که یکی از کارکنان شرکت، جاسوس خارجی است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!