جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جبار. [ ] (اِخ ) کودک زمین . (سفر پیداش 10:8 و 9) قصد ازستمکاران و جورپیشه گان و بزه کاران و درازقدان و پهلوانان باشد. جباران قبل از طوفان . (سفر پیدایش 6:4) مثل تیلتانیانی که در علم اساطیر یونان مذکورند بسیار زورمند و با نیرو بوده اند اما عناقیان که در قدیم ساکنان حبرون بودند در زورمندی و توانائی معروف و اسرائیلیان همواره از ایشان بیمناک بودند چنانکه جاسوسان ایشان گفتند که همانا ما در نظر آنان چون ملخ مینمودیم ؛ و همین نشان و دلیلی است که عناقیان چه پایه ٔبلند و تا بچه پایه زورمند و توانا بوده اند. و از پهلوانان ایشان یکی عوج شهریار پاشان . (سفر تثنیه 3:11). و دیگری جالوت است . (اول سموئیل 17:4). و در آن زمان بعضی دیگر هم به بلندی و نیرومندی شهره بودند. ملاحظه در ایلیون و رفائیان وزمیان (شود). و چون خدای تعالی نیز بزرگ و منبع توش و توان است همانا او را جبار گویند و همچنین برجی را در فلک که دارای 80 ستاره است در نیم کره ٔ جنوبی در نیمه ٔ تشرین ثانی دیده شود جبار گویند. (ایوب 38:31) (از قاموس کتاب مقدس ). بيدادگر، جابر، ستمپيشه، ستمكار، ستمگر، ظالم، قاهر، قهار دادگر tyrant, taskmaster, unmerciful, obligatory طاغية، المستبد jabar jabar jabar jabár jabar حاکم ستمگر یا مستبد، سلطان ظالم، غاصب، کارفرما، مباشر ظالم، سر عمله، سر کارگر، بی رحم، نامهربان
کلمه "جبار" در زبان فارسی به معنای قدرتمند، زورگو یا ستمگر است و میتواند در متون مختلف به کار برود. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
نقطهگذاری: در جملات، پس از استفاده از "جبار" اگر ادامه مطلب وجود داشته باشد، باید از نقطه یا ویرگول برای تفکیک جملات استفاده شود.
مثال: "او یک جبار است، اما در عین حال مهربان."
تطابق جنسیت و عدد: کلمه "جبار" به صورت مفرد و مذکر به کار میرود و برای اناث میتوان از معادلهای دیگر مانند "جباره" استفاده کرد. در جملهبندیها به تطابق جنسیت و عدد دقت کنید.
مثال: "جباران آن روزها بر مردم ظلم میکردند."
ترکیب با دیگر کلمات: "جبار" میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود و معانی خاصی بگیرد.
مثال: "جبار سیاسی" یا "جبار اجتماعی".
آوردن در متنهای ادبی: در متون شعر و ادبیات، میتوان از "جبار" به صورت مجازی یا تشبیهی استفاده کرد که نیاز به دقت در انتخاب کلمات و قافیه دارد.
استفاده در محاورات: در زبان محاوره، ممکن است بعضی افراد این کلمه را به صورت غیررسمی یا استعاری به کار ببرند.
به طور کلی، در هر مورد استفاده از این کلمه، باید به معنای آن و زمینهای که در آن به کار میرود توجه کرد تا منظور به درستی منتقل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "جبار" در جمله آورده شده است:
حاکم جبار این سرزمین، هیچکس را به خود اجازه انتقاد نمیدهد.
در داستانهای کهن، قهرمانان معمولاً با موجودات جبار و قدرتمند مبارزه میکنند.
او با رفتاری جبارانه، سعی در کنترل همهچیز داشت و به هیچکس اجازه ابراز نظر نمیداد.
در تاریخ، بسیاری از دیکتاتورها به عنوان جباران شناخته شدهاند که آزادی مردم را محدود کردهاند.
اگر نیاز به توضیحات بیشتری دارید یا مثالهای بیشتری میخواهید، بفرمائید!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: حاکم ستمگر یا مستبد، سلطان ظالم، غاصب، کارفرما، مباشر ظالم، سر عمله، سر کارگر، بی رحم، نامهربان