جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جدل . [ ج َ ] (ع مص ) محکم تافتن رسن را. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). محکم تافتن . (تاج المصادر بیهقی ). استوار کردن تابیدن چیزی را. (شرح قاموس ). || قوی و پس رو مادر گردیدن بچه آهو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قوی و سخت استخوان شدن . (از المنجد). توانا شدن بچه آهو و پی رو مادر گردیدن او. (از شرح قاموس ). || بسته شدن و قوی گردیدن حب در سنبل . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). افتادن دانه در خوشه . (از شرح قاموس ). || بر زمین افکندن کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). وقال الازهری : الکلام المعتمد طعنه فجد له و ثقل الدال . (لسان ، از ذیل اقرب الموارد). || سخت شدن پیکار. (از شرح قاموس ). || بهانه کردن . || (اِ) ذکر مرد. (ذیل اقرب الموارد). ذکرسخت . (شرح قاموس ). نره ٔ سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || استخوان میان کاواک دست و پا [ قلم ]. (منتهی الارب ). || استخوان مغزدار دستها و پاها. (شرح قاموس ). || اندام . (منتهی الارب ). || استخوان گنده ٔ محکم . ج ، اجدال و جُدول . (منتهی الارب ). کل عَظم موفّر کما هو لایکسر و لایخلط به غیره . (لسان العرب ). هر عضو و هر استخوانی است که تمام کرده شده است که شکسته نمیشود و آمیخته نمیشود به او غیر او. (شرح قاموس ). || قبر. (منتهی الارب ). گور. قبر. (ناظم الاطباء). || عضو. ج ، جُدول . || صلب . (المنجد) (اقرب الموارد). یقال : شی ٔ جَدل ؛ ای صلب . (اقرب الموارد). و رجوع به جِدل شود. || لغت است از جدول به معنی سخت و درشت گردیدن . (از منتهی الارب ). پيكار، جنگ، خصومت، داوري، ستيزه، مباحثه، محاجه، منازعه، مناقشه، نزاع tang نكهة قوية، نكهة حادة، رائحة نافذة، حديد في أسفل الرمح، مسحة، دخل السيف في جرابه، تانغ tartışma controverse kontroverse controversia controversia
نكهة قوية|نكهة حادة , رائحة نافذة , حديد في أسفل الرمح , مسحة , دخل السيف في جرابه , تانغ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
«جدل» یکی از واژههای فارسی است که به معنای بحث و گفتگو در مورد یک موضوع و معمولاً به صورت تعارضی یا اختلافنظر استفاده میشود. برای استفاده صحیح این کلمه و نگارش آن، توجه به قواعد زیر مفید است:
1. املا و نحوه نوشتن:
کلمه «جدل» به صورت «جدل» نوشته میشود و باید به دقت از نوشتن اشکالات املایی اجتناب کرد.
2. کاربرد:
«جدل» معمولاً در متون ادبی، فلسفی یا علمی به کار میرود و میتواند مثبت یا منفی باشد. به عبارتی دیگر، ممکن است نشانهای از استدلال و بحث منطقی باشد یا به تنش و درگیریهای غیر سازنده اشاره کند.
3. مترادفها و antonyms:
برخی مترادفهای «جدل» شامل: بحث، مناظره، مشاجره و مجادلهاند.
antonyms یا واژههای متضاد میتوانند شامل: توافق، همعقیده بودن و صلح باشند.
4. فعل مرتبط:
فعل «جدل کردن» یا «مجادله کردن» به معنای بحث و گفتگو بر سر یک موضوع است.
5. ساختار جمله:
میتوان «جدل» را در جملههای مختلف به کار برد؛ مثلاً:
«در آن جلسه جدلهای زیادی میان دو طرف شکل گرفت.»
«جدل درباره این موضوع همچنان ادامه دارد.»
6. نکات نگارشی:
کلمه «جدل» باید با رعایت علائم نگارشی به کار برود. مثلاً اگر در جملهای از علامت سوال استفاده میکنید، مطمئن شوید که نوشتار منطقی و رسا باشد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «جدل» به درستی در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال از کلمه "جدل" در جملات مختلف آورده شده است:
جدل میان طرفداران و مخالفان این طرح، به شدت افزایش یافته است.
این جدل به موضوعی داغ در رسانهها تبدیل شده و همه در مورد آن صحبت میکنند.
او نمیخواهد وارد جدلهای بیثمر شود و ترجیح میدهد سکوت کند.
جدلهای خانوادگی درباره تقسیم ارث همیشه وجود داشتهاند.
در جلسه، جدل بر سر نحوه مدیریت پروژه به یک بحث طولانی منجر شد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر