جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جری . [ ج ِرْ ری ی ] (ع اِ) نوعی از ماهی است دراز و املس که پشیز ندارد. و یهود آن را نخورند. (منتهی الارب ). مارماهی . (آنندراج ) (دهار). نوعی است از ماهی . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). لغت عربی است به فارسی مارماهی وبمصری تیلور و بسریانی سلورس و بیونانی سلورس و بهندی کچیامچهلی نامند. ماهیت آن ، ماهیی است عظیم الجثه و فربه که در دریای مصر بهم میرسد و سیاه رنگ و بی فلس و با استخوان کمی و شارب آن مانند مار باریک و درازو سر آن طویل و دهن آن مستطیل مانند خرطوم و گوشت آن رخو و با لزوجت و با سهوکت بسیار و یهود آن را نمیخورند و حکیم میرمحمد مؤمن نوشته که در تنکابن آن را اسپلی و در مازندران کلیس نامند. غیرنمکسود آن طبیعت گرم و تر و نمکسود آن طبیعت گرم و خشک دارد. افعال و خواص آن : جالی و با قوت جاذبه ٔ قویه است و خوردن گوشت تازه ٔ آن کثیرالغذا و مولد خون بلغمی منقی و مصفی قصبه ٔ ریه و صوت و ملین بطن و جهت سل و نفث الدم نافع و گفته اند مملح آن جهت مذکور سوای سل و نفث الدم انفع است بسبب قوت جلای آن و آشامیدن نیم اوقیه خون او با هموزن آن از سرکه قاطع خونی است که از حلق آیدو جلوس در طبیخ مملح آن جهت قرحه ٔ امعا در ابتدا و جذب مواد بسوی ظاهر بدن و بدستور دخنه ٔ آن به مقعد واحتقان آن جهت عرق النسا بی عدیل ، ضماد نمکسود آن جهت جذب خار و پیکان و جذب مواد بسوی ظاهر جلد (مفید). المضار: گفته اند مولد بلغم ، لزج و بطی ءالهضم و مضر گُرده و محدث برص است . و مصلح آن نمک نمودن و با سرکه و نعناع و صعتر و آبکامه و سکنجبین خوردن است . (از مخزن الادویه ). ماهیی است که جز فقرات و سر آن استخوان ندارد و موهایی چون شارب دارد و سخت سیاه با پشت دراز و دهانی فراخ است و آن در مصر به قرموط معروف است و ما آن را سلور نامیم . (از تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). نوعی از ماهی است که آنرا جِرّیث و انکلیس یا انقلیس نیز گویند. (از حاشیه ٔ المعرب جوالیقی ص 338). قسمی ماهی بی فلس و آن غیر مارماهی است . (یادداشت مؤلف از علامه ). قسمی ماهی است که این حدیث درباره ٔ آن آمده : جمیع السمک حلال غیر الجریث (جری ) و المارماهیج . (از بحر الجواهر). و رجوع به نشوءاللغة ص 93 شود. 1- بيآزرم، بيپروا، گستاخ
2- دلير، شجاع jerry جيري jerry jerry jerry alemán jerry
کلمه "جری" در زبان فارسی به معنای "خسارت"، "ضرر" یا "غرامت" به کار میرود و در موارد مختلفی میتواند استفاده شود. در زمینه نگارشی و قواعد زبان فارسی، نکات زیر برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش جملات مرتبط با آن مهم است:
جایگاه کلمه: کلمه "جری" معمولاً به عنوان اسم بیمهای و قانونی به کار میرود و میتوان آن را در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف الیه قرار داد.
نحو جملات: باید توجه داشت که جری به تنهایی نمیتواند فاعل یک جمله باشد. به عنوان مثال:
"او خسارت جری را پرداخت کرد." (در این جمله، "او" فاعل و "جری" مفعول اصلی است.)
موارد جمع و مفرد: معنی جری عموماً به صورت مفرد مورد استفاده قرار میگیرد، ولی در شرایط خاص میتوان از واژههای مشابه که مفهوم جمع را دارند استفاده کرد، مانند "جریها".
قواعد نگارشی:
در نگارش رسمی، از کلمات و عبارات روشن و دقیق استفاده کنید.
از علائم نگارشی مانند ویرگول، نقطه و دیگر علامات به درستی استفاده کنید.
معانی و مرادفها: آگاهی از معنای دقیق و مرادفهای احتمالی مانند "غرامت"، "ضرر" و "خسارت" میتواند به فهم بهتر و استفاده صحیح کمک کند.
به طور کلی، برای نگارش صحیح و استفاده بهینه از کلمه "جری" در زبان فارسی، دقت به نحو جملات و معانی مرتبط ضروری است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "جری" در جمله آورده شده است:
جری همیشه در کلاس درس توجهش را جلب میکند و به خوبی درس میخواند.
وقتی باران شروع به باریدن کرد، جری سریعاً به زیر چتر رفت.
جری تصمیم گرفت برای تعطیلات به یک سفر ماجراجویانه برود.
او و جری به پارک رفتند تا فوتبال بازی کنند.
جری به هنر نقاشی علاقهمند است و همیشه تابلوهای زیبایی میکشد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!