جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جواب . [ ج َ ] (ع اِ) پاسخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، اجوبة، جَوَبات . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هرچه در رد سؤال یا دعاء یا دعوی یا خطاب یا رساله یا اعتراض و امثال اینها باشد جواب گفته میشود زیرا که سخن بوسیله ٔ آن بریده و منقطع میگردد. (از اقرب الموارد). تلخ ، ارجمند، ناطق ، خشک ، ناف سوز از صفات اوست و با لفظ در لب شکستن و دادن و گفتن و کردن و گرفتن و آمدن مستعمل . (آنندراج ). - جواب دادن ؛ جواب کردن . جواب گفتن . - جواب گو ؛ جواب گوینده . رجوع به این کلمات در ردیف خود شود. - حاضرجواب ؛ کسی که بدون تأمل هر چیز را جواب مناسب گوید. که مطلقاً بهر چیز بدون تأمل جواب دهد : تأمل کنان در خطا و صواب به از ژاژخایان حاضرجواب . سعدی . گفتیم در خیال رخت رفت خواب ما آیینه دید آن بت حاضرجواب ما. ؟ (ازصبح گلشن ص 611). - شیرین جواب ؛ که پاسخ شیرین و مطبوع گوید : کمال حسن رویت را مخالف نیست جز خویت دریغا آن لب شیرین اگر شیرین جوابستی . سعدی . - امثال : جواب ابلهان خاموشی است : پس خموشی به دهد او را ثبوت پس جواب ابلهان باشد سکوت . مولوی . جواب ناخدا با ناخدا توپ است در دریا . ؟ جواب است ای برادر این نه جنگ است . نظامی . جواب ترکی به ترکی ؛ جواب زور را زور میدهد. جواب کهتر بر مهتر بود . شیخ ابوسعید. جواب های هوی است . 1- پاسخ
2- راهحل پرسش answer, reply, rejoinder, antiphony, ripost, riposte, sockdolager جواب، إجابة، رد، أجاب، رد على، كان مسئولا cevap répondre antwort respuesta risposta دفاع، جواب کتبی یا شفاهی، دفاعیه، پاسخ دفاعی، تهلیل خوانی، سرود تهلیلی، انعکاس یا جواب سرود و موسیقی، ضربتسریع، ضربت متقابل و تند، پاسخ تند واماده، حاضر جوابی، ضربت قاطع، اتمام حجت
کلمه «جواب» در زبان فارسی به معنای پاسخ یا نتیجه است و قواعد خاصی در استفاده و نگارش آن وجود دارد. در ادامه به برخی از این قواعد و نکات نگارشی اشاره میکنیم:
معنا و کاربرد:
«جواب» به معنای پاسخ به سوال یا درخواست است.
میتواند به اشکال مختلفی در جملات ابهامزدایی یا توضیحزا استفاده شود.
نحوه نوشتار:
کلمه «جواب» به صورت جدا و بدون ترکیب با دیگر کلمات نوشته میشود.
استفاده در جملات:
«او به سوال من جواب داد.»
«جواب این سوال را نمیدانم.»
جمع و مفرد:
جمع کلمه «جواب» به صورت «جوابها» و «پاسخها» است.
مثال: «جوابهایمان متفاوت بود.»
حروف اضافه:
برای نشان دادن ارتباط بین «جواب» و دیگر اجزا در جمله، میتوان از حروف اضافه استفاده کرد.
مثال: «جواب به سوال» یا «جواب از طرف او».
قیدها و صفتها:
میتوان به کلمه «جواب» صفات یا قیدهایی اضافه کرد.
مثال: «جواب درست»، «جواب سریع».
استفاده در مکالمات رسمی و غیررسمی:
در مکالمات رسمی، میتوان به جای «جواب» از واژههای دیگر مانند «پاسخ» نیز استفاده کرد.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و بهترین شکل از کلمه «جواب» در نوشتهها و مکالمات خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "جواب" در جمله آورده شده است:
لطفاً به سوالات امتحان جواب بده.
من هنوز جواب نامهات را ندادهام.
جواب درست را در اینجا بنویسید.
او به سرعت به حرفهای من جواب داد.
همواره سعی کن که جواب را با دقت و فکر بدهی.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: دفاع، جواب کتبی یا شفاهی، دفاعیه، پاسخ دفاعی، تهلیل خوانی، سرود تهلیلی، انعکاس یا جواب سرود و موسیقی، ضربتسریع، ضربت متقابل و تند، پاسخ تند واماده، حاضر جوابی، ضربت قاطع، اتمام حجت