جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

jib
pocket  |

جیب

معنی: جیب . [ ج َ ] (ع اِ) گریبان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). ج ، جیوب . (منتهی الارب ): و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء. (قرآن 13/27).
- سر به جیب تفکر فروبردن ؛ در اندیشه متفرق شدن . در دریای فکر فرورفتن : یکی از صاحبدلان سر به جیب تفکر فروبرد. (گلستان ).
- سر به جیب عدم برکشیدن ؛ مردن :
چو سلطان عزت علم برکشید
جهان سر بجیب عدم برکشید.
سعدی .
- جیب گشاده .
- جیب ِ افق ؛ کناره ٔ آسمان .
|| مجازاً بمعنی کیسه ای که زیر گریبان میدوختند و حالا بر کیسه ٔ دامن اطلاق کنند. (آنندراج ). کیسه ای که در طرف جامه از داخل دوزند و از بیرون در آن چیزی نهند، و آنرا جیبه نیز گویند. (محیطالمحیط). و گاه بکسر جیم (با مصوّت «َی ») تلفظ شود:
چو بود کیسه و جیب من از درم خالی
دلم ز صحن امل فرش خرمی بنوشت .
فرخی .
بهره ٔ خویشتن از عمر فراموش مکن
رهگذارت بحساب است نگهدار حسیب
دامن و جیب مکن جهد که زربفت کنی
جهد آن کن که مگر پاک کنی دامن و جیب .
ناصرخسرو.
در غرض ها این نظر گردد حجیب
این غرض ها را برون افکن ز جیب .
مولوی .
در راه جفا چون تو جفازیبی نیست
وز نقد وفا چون تو تهی جیبی نیست
گر صد چو من از عشق تو چون موی شدند
زین واقعه بر موی تو آسیبی نیست .
رضی نیشابوری .
- امثال :
جیبش را تار عنکبوت گرفته ؛ بخیل است . از جیبش چیزی بیرون نمیآورد که خرج کند.
|| دل و سینه . (از اقرب الموارد): رجل ناصح الجیب ؛ مرد امین صاف دل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیکدل . پاکدل . || جیب الارض ؛ جای درآمدن در آن . (منتهی الارب ). مدخل زمین . (اقرب الموارد). || (اصطلاح هندسه و نجوم ) جیب نیمی از وتر ضعف قوس است و جیب ربع دائره را جیب اعظم نامند زیرا که آن برابر با نصف قطر دائره است و چون به اعتبار مناطق افلاک در نظر گیریم مقدار آن شصت درجه خواهد بود. پس وقتی که قوس جیب بزرگتر از ربع دائره شد جیب نقصان خواهد یافت تا بحدی که قوس جیب بنصف دائره رسد. در این هنگام جیب از بین خواهد رفت و نصف دائره و تمام دائره بدون جیب باقی خواهند ماند. عبدالعلی بیرجندی گوید: مخفی نماند که این تعریف مختص بجیب قوسیست که کمتر از نصف دائره باشد و در این صورت جیب از بین میرود پس نیکوتر آنست که گفته شود جیب هر قوسی عمودی باشد داخل در دائره که از یکی از طرفین این قوس بیرون آمده بر قطری که میگذرد آن قطر بجانب دیگر این قوس و قطر عبارتست از خطی که دایره را دو نیمه کند و از مرکز دائره بگذرد و اینکه گفتیم جیب هر قوسی عمودی باشد داخل در دایره بااینکه سایر مهندسان و منجمان چنین قیدی در تعریف جیب نکرده اند برای آنست که احتراز شود از تصور عمودی که بیرون باشد از طرف قوسی که نصف دائره است بر قطر چه اینچنین عمودی هرگز در سطح دائره واقع نشود. پس هر چهار قوسی که دائره بر آن تقسیم گردیده دارای یک جیب خواهد بود، و هر قوسی که از نیم دائره کم شود جیب آن و جیب باقی یکی خواهد بود. و هر قوسی که زیاده از نیم دائره باشد جیب مازاد آن بر نصف دائره جیب باقی آن تا تمام دائره بعد از نقصان این قوس از تمام دائره یکی باشد. و چون مربع جیبی را از مربع نصف قطر دائره کسر کنیم جذر باقی آن جیب تمام این قوس باشد تا ربع. بدان که نسبت جیب هر قوس بتمام آن قوس مانند نسبت سایه ٔ اول آن قوس است بسوی نصف قطری که بشصت جزء تقسیم شده باشد و نسبت جیب تمام هر قوس بسوی جیب آن قوس مانند نسبت سایه ٔ دوم (سایه ٔ مستوی ) بسوی مقیاسی است که بشصت جزء تقسیم شده باشد. چون این تعریفات و قواعد را نیکو شناسی استعلام ظل اول و ظل دوم هر قوس بر تو سهل گردد، کمالایخفی . و نیز بدان که هر قوسی که از ربع زیادتر و از نیم دائره کمتر باشد گرفته میشود تمام آن به نیم دائره و هر قوسی که زیاده از نصف و کمتر از سه ربع باشد مازاد آن بر نیم دائره گرفته شود. و هر قوسی که زیاده از سه ربع دائره باشد این قوس را از دائره کم میکنی و باقی را میگیری حاصل عمل هرچه باشد آنراقوس منقح نامند. و این قاعده ٔ اخیرالذکر مربوط بجیب مستوی است و آنچه واقع شود از قطر بین جیب قوس و طرف قوس آن جیب معکوس باشد که سهم القوس نیز آنرا نام کنند و چون قوس قطعه بدو قسمت شود و عمودی از نقطه ٔ انقسام بر قاعده ٔ قطعه بگذرانی این عمود جیب ترتیب هرقوس باشد. و جیب زاویه جیب قوسی است که آن مقدار این زاویه است . و اصطرلابی که درجات جیب بطریق مذکور و معروف در کتب این فن در آن نهاده میشود به اسطرلاب مجیب معروف باشد. هذا کله خلاصة ما فی شرح بیست باب فی علم الاسطرلاب و غیره . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
... ادامه
831 | 0
مترادف: 1- گريبان، يخه، يقه 2- دل، سينه 3- خريطه، كيسه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: جَیب]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: jib
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 15
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
pocket | collar , sinus
ترکی
cep
فرانسوی
poche
آلمانی
tasche
اسپانیایی
bolsillo
ایتالیایی
tasca
عربی
جيب | كيس , تجويف , تجويف محتو على ذهب , جيب في باب السيارة , جيب في زاوية مائدة البلياردو , مالي , ربح , وضع في الجيب , جعل له جيوبا , حصر , تحمل , سكت على
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "جیب" به معنی کیفتی است که در آن اشیاء کوچک قرار داده می‌شود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نگارش فارسی، برخی از قواعد و نکات نگارشی به شرح زیر است:

  1. جنس و جمع:

    • "جیب" یک اسم مذکر است.
    • جمع آن "جیوب" یا "جیب‌ها" می‌باشد.
  2. نحوه تلفظ:

    • "جیب" با حروف "ج"، "ی" و "ب" نوشته می‌شود و به صورت "jib" تلفظ می‌شود.
  3. اعمال حروف اضافه:

    • هنگام استفاده از حروف اضافه، می‌توان گفت: "در جیب"، "به جیب"، "از جیب"، و غیره، که نحوه استفاده درست از کلمه را مشخص می‌کند.
  4. کاربرد در جملات:

    • می‌توان به راحتی از "جیب" در جملات استفاده کرد: "کتاب را در جیب خود گذاشتم."
    • در جملات توصیفی می‌توان گفت: "جیب این شلوار بزرگ است."
  5. قید و وصف:

    • می‌توانید از صفات و قیدها برای توصیف ویژگی‌های جیب استفاده کنید: "جیب عمیق" یا "جیب کوچک".
  6. نکات نگارشی:
    • برای نوشتن کلمه "جیب" در متون رسمی یا غیررسمی از حروف کوچک استفاده کنید، مگر اینکه در ابتدای جمله باشد.

با رعایت این نکات، می‌توان نوشته‌ها را منسجم و درست نگارش کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "جیب" در جمله آورده شده است:

  1. من کلیدهای خانه‌ام را در جیبم گذاشتم تا گم نشوند.
  2. جیب شلوار او پراز اسکناس و سکه بود.
  3. وقتی به فروشگاه رفتم، متوجه شدم که پول کافی در جیبم ندارم.
  4. او با یک حرکت سریع، دستش را به جیبش برد و گوشی‌اش را بیرون آورد.
  5. جیب‌های کت او بزرگ و عمیق بودند و می‌توانست همه چیز را در آن‌ها قرار دهد.

اگر به جملات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پاکت، کیسه هوایی، تشکیل کیسه در بدن، یقه، طوق، گردن بند، گریبان، یخه، حفره، معصره، ناسور، گودال، کیسه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری