جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

čāme
poem  |

چامه

معنی: چامه . [ م َ / م ِ ](اِ) شعر بود. (فرهنگ اسدی ). بمعنی شعر باشد عموماً. (برهان ). مطلق شعر را گفته اند. چکامه نیز آمده . (انجمن آرا) (آنندراج ). هر کلام موزون و شعر عموماً. (ناظم الاطباء). شعر در مقابل نثر که «چانه » باشد. منظومه . نشید. سخن منظوم و موزون . کلام مقفی :
یک شبانروز اندر آن خانه
گاه چامه سرود و گه چانه .
(از فرهنگ اسدی ).
|| غزل را گویند خصوصاً و آن مطلعی است با ابیات متوازنه متشارکه در قافیه و ردیف کمتر از هفده بیت . (برهان ). غزل را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). غزل خصوصاً. (ناظم الاطباء). (فرهنگ نظام ). || سرود. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ) (ناظم الاطباء). نغمه . (ناظم الاطباء). آهنگ . آواز. دستگاه موسیقی :
چو آن چامه بشنید بهرام گور
بخورد آن گرانسنگ جام بلور.
فردوسی .
همان چامه و چنگ ما را بس است
نثار زنان بهر دیگر کس است .
فردوسی .
بگوش زن جادو آمد سرود
همان چامه ٔ رستم و زخم رود.
فردوسی .
برآورد رامشگر زابلی
زده چنگ بر چامه ٔ کابلی .
فردوسی .
یکی چامه گوی و دگر چنگ زن
یکی پای کوبد شکن بر شکن .
فردوسی (از فرهنگ اسدی ).
سرمایه ٔ عشقند چوبر چامه سرایند
پیرایه ٔ نازند چو در خدمت یارند.
سنایی .
بزد دست و طنبور در بر گرفت
سرائیدن چامه اندر گرفت .
؟ (از فرهنگ اوبهی ).
بمعنی سخن هم آمده است . چه چامه دان سخندان را گویند. (برهان ). سخن و قول . (ناظم الاطباء).
... ادامه
795 | 0
مترادف: ترانه، چكامه، سرود، شعر، قصيده، نغمه
متضاد: چانه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [قدیمی]
مختصات: (مِ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: CAme
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 49
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
poem | cheam
ترکی
utanç
فرانسوی
honte
آلمانی
chame
اسپانیایی
chame
ایتالیایی
chame
عربی
قصيدة | شىء جميل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "چامه" در زبان فارسی به معنای شعر یا سرود است و معمولاً به عنوان یکی از اشکال ادبی به کار می‌رود. در ارتباط با استفاده صحیح از این کلمه و نگارش متون مرتبط، چند نکته نگارشی و نکات زبانی قابل ذکر است:

  1. نحوه نوشتار:

    • کلمه "چامه" به همین شکل و با "چ" و "م" و "ه" نوشته می‌شود.
  2. معنی و کاربرد:

    • "چامه" بیشتر در متون ادبی و شاعری به کار می‌رود و ممکن است در برخی متون رسمی یا علمی به ندرت استفاده شود.
  3. صرف و نحو:

    • این کلمه به عنوان اسم استفاده می‌شود و می‌تواند مفرد یا جمع باشد. در حالت جمع، می‌توان از "چامه‌ها" استفاده کرد.
  4. مفاهیم مرتبط:

    • در متون ادبی به هم‌نشینی با کلمات دیگر و معانی مختلفی همچون "شعر"، "غزل" و "سرود" نیز توجه شود.
  5. نگارش صحیح:

    • برای نگارش متون ادبی، باید از زبانی شاعرانه و بیانی زیبا استفاده کرد تا مفهوم و احساسات به درستی منتقل شود.
  6. استفاده در جملات:
    • برای مثال: "او چامه‌ای زیبا در وصف عشق سرود" یا "چامه‌های کهن ایرانی همواره در دل تاریخ زنده‌اند."

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "چامه" به درستی و به‌صورت مؤثر در نگارش‌های ادبی بهره‌برداری کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

در اینجا چند مثال برای کلمه "چامه" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. چامه‌های زیبای این شاعر همیشه در دل مردم جا دارد.
  2. او به خواندن چامه‌های قدیمی علاقه‌مند است و هر روز چند شعر جدید را تمرین می‌کند.
  3. در نشست ادبی، شاعران به ارائه چامه‌های خود پرداختند و فضای دلچسبی ایجاد کردند.
  4. چامه‌های عاشقانه و غمگین او همیشه توانسته‌اند احساسات عمیق را به خوبی انتقال دهند.
  5. در این کتاب، مجموعه‌ای از چامه‌های معروف شعرای بزرگ ملت گردآوری شده است.

امیدوارم این جملات مفید باشند!


واژگان مرتبط: منظومه، نظم، چکامه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری