جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: چکاد. [ چ َ ] (اِ) بالای سر را گویند عموماً. چه به لغت پهلوی «دوخ چکاد» بمعنی اصلع باشد. (برهان ). به معنی تارک سر است .(انجمن آرا) (آنندراج ). تارک سر را گویند عموماً. (جهانگیری ) (رشیدی ). مرادف هباک و کلال ، بمعنی میان سرباشد. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ص 106). میانه ٔسر که تار و تارک و هپاک و کاج هم گویند. (شرفنامه ٔمنیری ). فرق سر. (ناظم الاطباء). چکاده : گر خیو را برآسمان فکنم بی گمانم که بر چکاد آید. طاهر فضل (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). شب و روز غرقه در احسان اویم که تاجیست احسان او بر چکادم . سنائی . خلاف نیست که تاج پرندگان باز است اگر چه تاج وطن بر چکاد پوپو سود. اثیراخسیکتی . و رجوع به چکاده و چکاد و دوخ و روخ چکاد شود. || بالای پیشانی را گویند عموماً. (برهان ). جبهه . (نصاب الصبیان ). برآمدگی پیشانی . (ناظم الاطباء). پیشانی . (شرفنامه ٔ منیری ). چکاک و ناصیه . و رجوع به چکاک شود. || سرکوه را گویند خصوصا. (برهان ). چنانکه پیشانی را چکاد گویند، سر کوه را نیز چکاد خوانند. (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 106). قله ٔ کوه خصوصاً. (رشیدی ). سر کوه . (شرفنامه ٔ منیری ). قله ٔ کوه . (ناظم الاطباء). کوه سر. تیغ کوه . چکاده : بیامد دوان دیده بان از چکاد که آمد ز ایران سپاهی چو باد. فردوسی . رجوع به چکاده شود. || به معنی سپرهم هست که به عربی جنه خوانند.(برهان ). سپر. (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). چکاده . و رجوع به چکاده شود. 1- تارك، سر، فرق سر، هباك
2- ذروه، راس، قله
3- پيشاني، جبهه
4- جنه، سپر what تشيكا ne quoi was qué che cosa
کلمه «چکاد» به معنی بلندی یا قله، به ویژه در زمینههای جغرافیایی و کوهنوردی بهکار میرود. در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، به نکات زیر توجه کنید:
نوشتن با حروف فارسی: کلمه «چکاد» باید با حروف فارسی بهدرستی نوشته شود و توجه داشته باشید که از حروف صحیح استفاده کنید.
قید یا صفت: کلمه «چکاد» ممکن است به عنوان اسم خاص یا عمومی بهکار رود. در صورت استفاده به عنوان اسم خاص، باید توجه به مفهوم و کاربرد خاص آن کنید.
تلفظ صحیح: تلفظ صحیح این کلمه به صورت «چَکاد» است؛ که املای آن باید به همین شکل باشد.
استفاده در جملات: در جملهسازی، میتوانید از «چکاد» به عنوان فاعل، مفعول یا حتی در ترکیبهای وصفی استفاده کنید. به عنوان مثال:
«چکاد قلهای بلند و زیبا است.»
«دماوند یکی از چکادهای مشهور ایران است.»
نقشهای دستوری: این کلمه میتواند در جملات به عنوان اسم، فاعل، مفعول یا مضاف بهکار رود و باید با توجه به نقش آن در جمله، از لحاظ نحوی و دستوری صحیح نوشته شود.
در کل، استفاده درست از «چکاد» در متون فارسی نیازمند دقت نظر در نوشتار و نگارش جملات است تا مفهوم به درستی منتقل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "چکاد" در جملات مختلف آورده شده است:
در قله کوه، چکاد برفی زیبایی قرار دارد که منظرهای خیرهکننده ایجاد کرده است.
هنگام طلوع آفتاب، چکاد کوه نور طلایی را به خود میگیرد و زیبایی خاصی را به ارمغان میآورد.
آنها قصد دارند در تابستان به چکاد اصلی کوهستان صعود کنند و از مناظر طبیعی لذت ببرند.
چکاد بلند این کوه یکی از معروفترین جاذبههای گردشگری منطقه است.
در سفر به این منطقه، حتماً باید از چکاد زیبای آن بازدید کنید و از هوای تازهاش بهرهمند شوید.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر