جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
«چموش» به معنای چیزی است که به شدت کج یا منحرف شده باشد و به صورت عامیانه نیز به معنای فردی نافرمان یا لجباز به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه در زبان فارسی و نگارش آن، باید برخی نکات را رعایت کرد:
نوشتاری: کلمه «چموش» به صورت صحیح و با تمام حروف به همین شکل نوشته میشود. توجه به املای آن بسیار اهمیت دارد.
نحوه استفاده: این کلمه به طور معمول در جملات توصیفی یا به عنوان اسم خاص یا صفت به کار میرود. برای مثال:
«کودک چموش هیچگاه به حرفهای بزرگترها گوش نمیدهد.»
شکلهای دیگر: این کلمه ممکن است در قالبهای مختلفی استفاده شود، اما دقت کنید که مفهوم آن تغییر نکند.
استفاده در متون ادبی: از این واژه میتوان در اشعار و نثر ادبی به عنوان توصیف شخصیتها یا رفتارها بهره برد.
نشانه گذاری: اگر قصد دارید جملهای را که این کلمه در آن به کار رفته است به گونهای خاص تأکید کنید، از نشانههایی مانند ویرگول، دو نقطه یا کوتیشن استفاده کنید.
به طور کلی، رعایت دقت در نگارش و استفاده از کلمات از هر نوع در زبان فارسی ضرورت دارد تا مفهومی واضح و روشن منتقل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "چموش" در جمله آوردهام:
او همیشه در کلاس چموش و سرزنده است و کلاس را پر از انرژی میکند.
بچهها در حیاط مدرسه چموش و بازیگوش بودند و مدت زیادی به دنبال هم میدویدند.
صدای چموش کودکان در پارک فضایی شاد و دلپذیر ایجاد کرده بود.
وقتی که دوستش با او شوخی کرد، او به شدت چموش شد و شروع به خندیدن کرد.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: بد اخم، بد خلق، تغییر پذیر، لاسی، اهل حال، رم کننده، ترسو، بی ثبات، تغییرکننده، قاطر مانند، لجوج، کله شق، ترشرو، سرکش، رام نشو، بی قرار، کلفت و پرزدار، خواب دار، قدری مست، لول، خشن، یاغی، قانون شکن