جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hāšā
God forbid!  |

حاشا

معنی: حاشا. (ع ق ) حاش َ. حشی . کلمه ای است که افاده ٔ تنزیه و برأت کند، و آن را در مقام انکار نیز استعمال کنند. صاحب غنیة الطالب گوید: کلمة للتنزیه نحو حاشاللّه ، ای تذکر لتنزیه المولی تعالی ابتداء وتنزیه من یراد تنزیهه بعد ذلک و ذلک انهم اذا ارادوا تنزیه شخص عن امر قدموا علیه تنزیه المولی جل و علافکانهم یقولون تنزه المولی عن ان یوجد هذاالامر فی هذا الشخص و فیه من المبالغة مالا یخفی . و با تنوین نیز آمده است ، و حاشاًللّه ، چون براءةً للّه گفته اند،وابن مسعود آن را حاشااﷲ، چون معاذ اﷲ، بحالت . اضافه ، خوانده است ، و هر گاه حاشا بدین معنی باشد حاش َ لک ، که تنزیه مخاطب است گفته نمیشود ولی حاش َ لِلّه ، بمعنی معاذاﷲ، استعمال میشود. دور باد. پاک باد. دورا. پرگست . پرگس . هرگز. ابداً. حاشا و کلا :
بهمت چون فلک عالی بصورت همچو مه رخشا
فلک چون او بود پرگست ، مه چون او بود حاشا.
قطران .
بی جمال تو ای پسر حاشا
همچو دیوانگان بی بندم .
سوزنی .
در جنب کفت سیاه کاسه است
حاشا، فلک کبود جامه .
انوری .
نداند طبع این حاشا ز حاشا
نداند فهم آن بهمن ز بهمن .
خاقانی .
مرد توکلم نزنم درگه ملوک
حاشا که شک به بخشش ذوالمن در آورم .
خاقانی .
دشمن مرا شکسته کند دوست دارمش
حاشا که من شکست به دشمن در آورم .
خاقانی .
نفس شیطان نماند آن حاشا
که سپهری شهاب دیدستند.
خاقانی .
دبیری چو من زیردست وزیری
ندارند، حاشا که دارند، حاشا.
خاقانی .
من نه آنم که بجور از تو بنالم حاشا
بنده ٔ معتقد و چاکر دولتخواهم .
حافظ.
حاشا که من بموسم گل ترک می کنم
من لاف عقل میزنم این کار کی کنم .
حافظ.
واجب نکند بهیچ اندیشه
بر طبع عزیز خود نهی حاشا.
؟
- امثال :
دیوار حاشا بلند است .
- حاشا زدن و حاشا کردن ؛ انکار کردن چنانکه وامی را یا گفته ٔ خود را . از بیخ عرب شدن .
- حاشاعن السامعین ؛ دور از شنوندگان . دور از جناب .
- حاشا منهم فلاناً ؛ استثنا کرد از ایشان فلان را. حاشا ادات استثناء است و در این صورت بنا بقول سیبویه و بیشتر بصریان ، ممکن است حرفی باشد بمنزله ٔ الا، که مستثنی را جر دهد. و یا بقول مبرد و مازنی و دیگران ، ممکن است حرف جر باشد: جاء القوم حاشا زید، و در این حال متعلق بفعل یا شبه فعل پیش از خود است و عده ای گویند متعلق بفعل یا شبه فعل مسبوق بر آن نیست چونکه بمنزله ٔ الا است و الا بچیزی متعلق نمیباشد. و عده ٔ قلیلی آن را فعل دانند، و بعد از آن را بنا بمفعولیت منصوب خوانند: قام القوم حاشا زیداً، و در این حال فعل ماضی متعدی است و چون معنی الا دارد آن را جامد باید دانست . در ایضاح آمده است که حاشا کلمه ٔ استثناء است و برای تنزیه مستثنی از مشارکت در حکمی که درباره ٔ مستثنی منه شده است بکار میرود: ضربت القوم حاشا زیداً. و گفتن عبارتی مانند صلی الناس حاشا زیدا مستحسن نمیباشد چونکه معنی تنزیه در آن نیست . مگر. جز. جزکه . بجز. الا. سوای ِ. عدای ِ. ما عدای ِ. غیراز. بغیر. بیرون از. باستثنای ِ: فکانت مدة المقام بعیذاب حاشا یوم الاثنین ثلاثة و عشرین یوماً. (رحله ٔ ابن جبیر). فیکون سعة الصحن حاشا المسقف القبلی والشمالی مائة ذراع . (رحله ٔ ابن جبیر).
... ادامه
466 | 0
مترادف: 1- ابا، انكار، تكذيب
متضاد: تاييد 1- دورباد، مبادا، مباد، هرگز 2- آويشن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (شبه جمله) [عربی]
مختصات: (ق .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: قید
آواشناسی: hASA
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 310
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
God forbid! | denial , never , honestly
ترکی
haşa
فرانسوی
hacha
آلمانی
hasha
اسپانیایی
hasha
ایتالیایی
hasha
عربی
لا سمح الله
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "حاشا" در زبان فارسی به معنای انکار و نفی используется. در اینجا چند نکته در مورد استفاده و نگارش این کلمه ارائه می‌شود:

  1. نحوه استفاده: "حاشا" به عنوان یک قید در جملات به کار می‌رود و معمولاً برای رد کردن یک ادعا یا نظر استفاده می‌شود.

    • مثال: "حاشا که من این کار را کرده باشم."
  2. نکات نگارشی:

    • "حاشا" باید با دقت و در موقعیت‌های مناسب به کار برود، زیرا بار معنایی قوی دارد.
    • در جملات رسمی و ادبی، معمولاً جایگاه بالاتری دارد.
  3. نکات گرامری:

    • "حاشا" معمولاً به عنوان یک کلمه مستقل در جمله استفاده می‌شود و نیازی به ترکیب با دیگر کلمات ندارد.
    • در جملات منفی نیز می‌تواند به کار رود.
  4. مثال‌های دیگر:
    • "حاشا که این حادثه به من مربوط باشد."
    • "حاشا از تو! این دروغ است."

با توجه به اینکه "حاشا" یک کلمه ادبی و رسمی است، در محاوره‌ها و متن‌های غیررسمی کمتر استفاده می‌شود.

در نهایت، دقت کنید که این کلمه در متون ادبی و شعر بیشتر دیده می‌شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در زیر چند مثال از کلمه “حاشا” در جملات آورده‌ام:

  1. حاشا که من بخواهم به دوستی‌ام خیانت کنم.
  2. او حاشا کرد که در این ماجرا نقشی داشته باشد.
  3. حاشا که بر این حرف‌ها تأمل نکنم؛ برای من همیشه حقیقت اولویت دارد.
  4. حاشا که فراموش کنم محبت‌هایی را که خانواده‌ام به من کرده‌اند.
  5. او با صدای بلند گفت: "حاشا که من این کار را بکنم، چون همیشه به اصولم پایبند هستم."

اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری دارید، بفرمایید!


واژگان مرتبط: انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، هرگز، هیچگاه، هیچ، هیچ وقت، ابدا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری