حرملة
licenseمعنی کلمه حرملة
معنی واژه حرملة
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | honor | ||
عربی | شرف، احترم، أجل، وفى، وفى بوعده، عامل بإحترام، أضفى شرفا، نفذ، افتخر، ميز، قبل ودفع، احترام، فخر، إجلال، ماء الوجه، طهارة، سمعة حسنة، عفاف، فخارأو فخر، مقام رفيع، درجة الشرف، وسام الشرف | ||
واژه | حرملة | ||
معادل ابجد | 278 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی حرملة | ||
پخش صوت |
حرملة. [ ح َ م َ ل َ ] (اِخ ) ابن یحیی تجیبی بن عبداﷲ. از صحاب شافعی بود. نووی در شرح مهذب گوید: مذهبی مخصوص داشت . سبکی در طبقات گوید: آبرومند بود. و اسنوی گوید: در حدیث امام بود، «المبسوط» و «المختصر» را تألیف کرد، از مسلم و ابن ماجه روایت دارد. در 166 هَ . ق . متولد شد و در شوال 243 هَ . ق . درگذشت . (ابن الندیم ) (حسن المحاضرة ص 135) (غزالی نامه ص 98 و 343) (کشف الظنون ).
honor
شرف، احترم، أجل، وفى، وفى بوعده، عامل بإحترام، أضفى شرفا، نفذ، افتخر، ميز، قبل ودفع، احترام، فخر، إجلال، ماء الوجه، طهارة، سمعة حسنة، عفاف، فخارأو فخر، مقام رفيع، درجة الشرف، وسام الشرف