جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hazm
prudence  |

حزم

معنی: حزم . [ ح َ ] (ع اِمص ) استوارکاری . (زمخشری ).هشیاری . (تاریخ بیهقی ). استواری و هوشیاری در کار. هشیار شدن مرد در کار. حَزامَت . حُزومَت . استواری و هشیاری . (منتهی الارب ). آگاهی در کار. دور اندیشیدن . عاقبت نگریستن . احتیاط. هشیاری و بیداری . دوراندیشی .هوشیاری . بیداری در کار. قوت رای . اندیشه کردن در عاقبت و انجام امر و احتراز کردن به قدر امکان از خلل و زَلل آن . (غیاث ). آگاهی . بُذم . احتیاص . حوط. اِحکام . ضبط امر. عاقبت بینی : احتراس النظر فی الامر قبل الاقدام علیه . || اخذ الامور بالاتقان . (تعریفات جرجانی ص 59) : الحزم سوءالظن . (حدیث ).
هر آن کس که او این هنرها بجست
خرد باید وحزم و رأی درست .
فردوسی .
ز پایت که افکند و جایت که جست
کجا آن همه حزم و رأی درست .
فردوسی .
پادشاهی که باشُکُه ْ باشد
حزم او چون بلندکُه ْ باشد.
عنصری .
ازبیداری و حزم و احتیاط این پادشاه یکی آن است ... (تاریخ بیهقی ). مرد خردمند با عزم و حزم آن است که ... (تاریخ بیهقی ). گفتند سخت صواب است و روان کردند و کوس میزدند و حزم میداشتند. (تاریخ بیهقی ص 354). چون فرمانی رسیده است و حکم حزم شده تغافل کردن به هیچ وجه روی ندارد. (تاریخ بیهقی ص 552). حزم تمام بجای آرید. (تاریخ بیهقی ص 356).
چنان بسازد با حزم تو تهور تو
چنانکه رامش را مر طبع مردم میخوار.
(از تاریخ بیهقی ص 379).
عقل او حزم عالم عقل است
جان او ذات عالم جان باد.
مسعودسعد.
و بر خردمند واجب است که به قضاهای آسمانی رضا دهد... و جانب حزم را هم مهمل نگذارد. (کلیله و دمنه ). ارکان و حدود آن را به ثبات حزم و نفاذ عزم چنان مستحکم و استوار گردانیدکه چهارصدواند سال بگذشت ... (کلیله و دمنه ). آنکه حزمی داشت ... سبک روی بکار آورد. (کلیله و دمنه ). عاجزتر ملوک آن است که ... هرگاه حادثه ای بزرگ افتد... موضع حزم و احتیاط را بگذارد. (کلیله و دمنه ). اصحاب حزم گناه ظاهر را عقوبت مستور... جائز نشمرند. (کلیله و دمنه ). دمنه ... گفت این باب از حزم دور است . (کلیله و دمنه ). و عقل به تجارب و حزم و صبر جمال گیرد.(کلیله و دمنه ). و هیچ آفریده را چندان حزم و خرد نتواند بود. (کلیله و دمنه ).
چون سخن انبیا صیت تو عالم گشا
چون نظر اولیا حزم تو پرهیزکار.
خاقانی .
سازد فلک ز حزم تو دایم سلاح خویش
دارد شجاع روز دغا در بر آینه .
خاقانی .
امر تو خورشید را بسته کمر
حزم تو جمشید را داده نگین .
خاقانی .
موصوف برای رزین و حزم متین . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 240). سیف الدوله توقف زیاده صواب ندید حزم و صلاح در آن که روی به حضرت پدر نهاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 117).
حزم چبْوَد بدگمانی در جهان
دم بدم دیدن بلای ناگهان .
مولوی .
بهر استثناست این حزم و حذر
زانکه خر را بز نماید این قدر.
مولوی .
جز مگر مرغی که حزمش داد حق
تا نگردد گیج از آن دانه ٔ ملق .
مولوی .
حزم از او راضی و او راضی ز حزم
این چنین کن گر کنی تدبیر و عزم .
مولوی .
نی گمانی برده ای تو زین نشاط
حزم را مگذار و میکن احتیاط.
مولوی .
شعرای فارسی زبان عزم و حزم را در اشعار قرینه ٔ یکدیگر می آورند :
آب خضر و نار موسی یافت شاه
عزم و حزمش این و آن بینی بهم .
خاقانی .
عزمش گره کمان گشاید
حزمش رصد زمان گشاید.
خاقانی .
قوت حزم تو بود کوه به زیر رکاب
سرعت عزم تو را باد بزیر عنان .
خاقانی .
... ادامه
668 | 0
مترادف: احتياط، پيشبيني، تدبير، آگاهي، دورانديشي، مالانديشي، ملاحظه، هشياري، هوشياري
متضاد: بياحتياطي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (حَ) [ ع . ] (اِمص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: hazm
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 55
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
prudence | discretion , precaution , hazrat
ترکی
hazm
فرانسوی
hazm
آلمانی
gefahr
اسپانیایی
hazme
ایتالیایی
hazm
عربی
تعقل | حكمة , حذر , حصافة , حيطة , رجاحة العقل , تبصر , احتراس , تحذير , اقتصاد , احتياطات , التعقل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "حزم" در زبان فارسی به معنای حکمتی و تدبیر به کار می‌رود و به نوعی به عقل و عقلانیت اشاره دارد. برای استفاده‌ی صحیح از آن و رعایت قواعد نگارشی می‌توان به نکات زیر توجه کرد:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "حزم" باید به همین شکل و بدون تغییر نوشته شود.

  2. نوع کلمه: "حزم" یک اسم است و معمولا در جملات به عنوان فاعل یا مفعول استفاده می‌شود.

  3. تطابق با ساختار جملات: لازم است که اگر "حزم" در جمله‌ای به کار می‌رود، با سایر اجزای جمله هماهنگ باشد. به عنوان مثال: "حزم او در تصمیم‌گیری‌های مهم مشهود است."

  4. استفاده از نشانه‌های نگارشی: هنگام نوشتن متنی که شامل "حزم" است، باید از نشانه‌های نگارشی مانند ویرگول، نقطه و دیگر نشانه‌ها به درستی استفاده کنید. مثلاً: "او با حزم و احتیاط عمل می‌کند."

  5. استفاده از کلمات همراه: کلمه "حزم" معمولاً با کلماتی مانند "عقل"، "تدبیر" یا "فکر" همراه می‌شود. مثلاً: "حزم و عقل در این قضیه حائز اهمیت است."

  6. معنا در جمله: برای اینکه خواننده بهتر مفهوم را درک کند، می‌توان معانی مختلف "حزم" را در جملات شرح داد. برای مثال: "استفاده از حزم در مواجهه با چالش‌ها، نشان‌دهنده‌ی عقلانیت فرد است."

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی از کلمه "حزم" در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

عبارت "حزم" به معنای احتیاط و دقت در امور و یا تدبیر و عقلانیت است. در ادامه چند مثال برای استفاده از این کلمه در جملات مختلف آورده شده است:

  1. او در تصمیم‌گیری‌های مالی خود همیشه با حزم عمل می‌کرد تا از ضررهای احتمالی جلوگیری کند.

  2. حزم و تدبیر او در مدیریت بحران باعث شد تا سازمان به خوبی از این چالش عبور کند.

  3. پیش از هرگونه سرمایه‌گذاری، لازم است با حزم و تحقیق کافی اقدام کنید تا ریسک‌ها به حداقل برسد.

  4. حزم در انجام وظایف شغلی می‌تواند به موفقیت‌های بزرگ در آینده منجر شود.

  5. او با حزم به مشکلات خانوادگی نگاه می‌کند و سعی می‌کند با راه‌حل‌های منطقی آن‌ها را حل کند.

امیدوارم این جملات مفید واقع شوند!


واژگان مرتبط: احتیاط، صلاحدید، بصیرت، نظر، رای، اقدام احتیاطی، پیش بینی، ژرفی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری