جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

حساب کردن

معنی: حساب کردن . [ ح ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محاسبت حساب :
آنگهت ای پسر ندارد سود
با تن خویش کرد جنگ و حساب .
ناصرخسرو.
با تن خود حساب خویش بکن
گر مقری به روز حشر و حساب .
ناصرخسرو.
گهی که جرم مرا پیش تو حساب کنند
تو رشحه ای ز کرمهای بی حساب بریز.
خاقانی .
منکه خاقانیم حساب جهان
جو بجو کرده ام به دست خرد.
خاقانی .
حسابی کرد با خود کاین جوانمرد
که زد بر گرد من چون چرخ ناورد.
نظامی .
کنون کرد باید عمل را حساب
نه وقتی که منشور گردد کتاب .
سعدی (بوستان ).
چو دی رفت و فردا نیاید بدست
حساب از همین یک نفس کن که هست .
سعدی (بوستان ).
تو حساب خویشتن کن نه حساب خلق سعدی
که بضاعت قیامت عمل تباه داری .
سعدی .
و همه وقت خواب نکند و حساب نفس خود کند. (مجالس سعدی ). || کنایت از بررسی کردن . مطالعه و دقت کردن . || اعتبار کردن . فرض کردن :
خال سیاه را ز چه رو نافه نشمرد
چشم ترا هر آنکه به آهو کند حساب .
طغرا (از آنندراج ).
... ادامه
901 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 345
شمارگان هجا:

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری