حسان
licenseمعنی کلمه حسان
معنی واژه حسان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | hassan | ||
عربی | حسان | ||
ترکی | hasan | ||
فرانسوی | hassan | ||
آلمانی | hassan | ||
اسپانیایی | hassan | ||
ایتالیایی | hassan | ||
واژه | حسان | ||
معادل ابجد | 119 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | hesān | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] [قدیمی] | ||
مختصات | (حِ) [ ع . ] | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی حسان | ||
پخش صوت |
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن غدیر. مجمعبن یعقوب گوید: او را دریافتم و او پیر بود. و او داستان عشق خود را به دختری برایم نقل کرد؛ که در جوانی او را دیدم و عاشق او گردیدم و خواستگاری کردم و موفق نشدم و از او دور شدم . و در پیری وقتی که در ناحیتی میگشتم ، پیرزنی را دیدم که احوال من همی جست ، و چون تحقیق کردم همان دختر بود که در جوانی دیده بودم . پس شعری در حق او سروده که چنین آغازد:
قالت اسامة یوم برقة واسط
یا ابن الغدیر لقد جعلت نفیر.
(البیان و التبیین جاحظ و حاشیه ٔ آن ج 2 ص 85 و ص 153).
hassan
حسان
hasan
hassan
hassan
hassan
hassan