حسن فاطمی
licenseمعنی کلمه حسن فاطمی
معنی واژه حسن فاطمی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | hassan fatemi | ||
واژه | حسن فاطمی | ||
معادل ابجد | 258 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی حسن فاطمی | ||
پخش صوت |
حسن فاطمی . [ ح َ س َ ن ِ طِ ] (اِخ ) ابن حافظلدین اﷲ صاحب مصر. به سال 525 هَ . ق . بدستور پدرش حافظ بوزارت منصوب شد. ابن اثیر گوید: علت بوزارت گماردن وی آن بود که حافظ میخواست کسانی را که به ابوعلی بن افضل کمک کرده بودند بکشد ولیکن نمی خواست بدست خود این کار را انجام دهد پس پسر خود را بوزارت گمارد و همه ٔ دشمنان را بدست او کشت تا آنجا که گویند در یک شب ، چهل سردار را بکشت و چون حافظ تسلط پسر را دید از وی بترسید و درصدد قتل او برآمد و او را احضار کرد و زهر کشنده ای را که پزشک قصر تهیه کرده بود به او خورانید و بکشت . داستان قتل او را ابن اثیر در الکامل در رویدادهای سال 529 هَ . ق . آورده است . (اعلام زرکلی ص 229).
hassan fatemi