جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: حقیقی . [ ح َ] (ص نسبی ) منسوب بحقیقت . راست . راستین . مقابل ِ مجازی . || معنی حقیقی لفظ معنی که بار اول کلمه برای آن وضع شده است و چون آن کلمه را شنوی آن معنی متبادر بذهن بود. مقابل ِ معنی مجازی : عشق حقیقی است مجازی مگیر این دم شیر است ببازی مگیر. سحابی . || صفت ثابت برای چیزی با قطع نظر از غیر آن خواه موجود باشد و خواه معدوم . و مقابل ِ آن اضافی است به معنی امر نسبی برای چیزی بقیاس بغیر آن . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || صفت موجود و این در مقابل اعتباری است که تحققی ندارد خواه معقول باشد باقیاس بغیر یا با قطع نظر از اغیار. (ترجمه ٔ به اختصار از کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اصطلاح منطق ) قسمی از قضیه ٔ شرطیه ٔ منفصله است . منطقیین گویند: شرطیه ٔ منفصله ای که در آن تنافی در صدق و کذب معتبر است ، یعنی در تحقق و انتفاء با هم حقیقی نامیده می شود. مثل این گفته : اما ان یکون هذا العدد زوجاً و امان ان یکون فرداً. (ترجمه از کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اصطلاح منطق ) قضیه ٔ حقیقی یا حقیقیه قضیه ای است که در آن بر افراد خارجی محقق و مقدر حکم شود خواه موجب باشد یا سالب ، کلی باشد یا جزئی ، و آنرا حقیقی گویند از جهت آنکه حقیقت قضیه است یعنی همان چیزی که از اطلاق قضیه مفهوم میگردد. منطقیین گویند: حکم در قضیه ٔ حقیقی فقط منحصر به افراد موجود در خارج نیست ، بلکه بر هر فرد ممکنی که وجود آن فرض و مقدر گردد خواه در خارج موجود باشد یا معدوم . بنابراین افراد ممتنع از این تعریف خارج می شوند پس معنی قول ما: هر «ج » «ب » است . یعنی هر فردی از افراد ممکن که هرگاه وجود پیدا کند «ج » است . پس بطوری است که در صورت وجود «ب » هست . منطقیین متأخر چنین گفته اند و تعمیم افراد خارجی در این قضیه به محقق و مقدر برای احتراز از قضیه ٔ خارجی است و آن قضیه ای است که در آن فقط بر افراد خارجی محقق حکم می شود: پس معنی قول ما کل «ج « »ب » بنابر آنکه قضیه ٔ خارجی باشد، اینست که هر «ج » موجود در خارج «ب » موجود در خارج است و قید خارجی برای احتراز از ذهنی است و بنابراین قضیه بر سه قسم می شود: حقیقی ، خارجی و ذهنی . (ترجمه از کشاف اصطلاحات الفنون ). || حقیقی در مقابل لفظی و اصطلاحی ، چنانکه گویند هر یک از مذکر و مؤنث حقیقی است و لفظی و تعریف یا حقیقی است یا لفظی و هر یک از سال و ماه حقیقی است یا وسطی یا اصطلاحی . (کشاف اصطلاحات الفنون ). باطني، معنوي ، درست، صحيح ، اصلي ، واقعي ، راستين، واقعي ظاهري نادرست، غلط بدلي مجازي غيرواقعي real, true, actual, genuine, rightful, substantive, veritable, intrinsic, regular, unfeigned ريال، رجل ذو همة، شىء حقيقي، حقيقي، صحيح، صادق، مادي، كائن، مقيس يالقوة الشرائية، غير زائف، خالص، واقعي، الي اقصي حد eşsiz authentique echt genuino genuino واقعی، راستین، عملی، حسابی، صمیمی، درست، صحیح، راست، فعلی، اصل، خالص، اصلی، قانونی، مشروع، محق، ذیحق، دارای استحقاق، ماده مانند، قائم بذات، متکی بخود، دارای ماهیت واقعی، شبیه اسم، بحقیقت، بتحقیق، قابل اثبات حقیقت، ذاتی، باطنی، طبیعی، ذهنی، منظم، عادی، مرتب، با قاعده، معین، بدون تصنع، اصیل
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر