حکام
licenseمعنی کلمه حکام
معنی واژه حکام
hokkām
erasure
|
حکام
مترادف:
1- فرمانروايان، حاكمان
متضاد:
رعايا
1- فرمانداران
2- استانداران
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی، جمعِ حاکم]
مختصات:
(حُ کّ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
hokkAm
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
69
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
erasure | expunction
ترکی
valiler
فرانسوی
gouverneurs
آلمانی
gouverneure
اسپانیایی
gobernadores
ایتالیایی
governatori
عربی
محو | انمحاء , الكلمة الممحوة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "حکام" (با الف) در زبان فارسی به معنی "سران" یا "دستاندرکاران" است که به خصوص به کسانی که منصب یا مقام حکومتی دارند، اطلاق میشود. در اینجا به بررسی قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه میپردازیم:
-
نحو و صرف
- کلمه "حکام" به صورت جمع و جمع مکسر است. شکل مفرد آن "حاکم" است که به معنای فردی است که مقام یا اختیار بر یک منطقه یا جامعه را دارد.
- در جملات میتوان از این کلمه همراه با فعلها و صفات مختلف استفاده کرد، مانند "حکام در برابر مشکلات ایستادگی کردند".
-
نحوه نوشتار
- این کلمه به صورت "حکام" نوشته میشود و در متن فارسی نباید به اشتباه به صورت "حکم" یا "حاکم" نوشته شود.
- همواره باید به صدای کلمه و نحوه تلفظ آن توجه شود.
-
کاربرد
- کلمه "حکام" معمولاً در متون رسمی، تاریخی و سیاسی استفاده میشود. برای مثال، میتوان گفت "حکام تاریخ ایران در دورههای مختلف نقش مهمی در مدیریت کشور داشتهاند".
- ارتباط با سایر کلمات
- این کلمه را میتوان به عنوان بخشی از عبارات و اصطلاحات خاصی مانند "حکام محلی" یا "حکام وقت" به کار برد.
با رعایت این نکات و قواعد نگارشی، میتوان به درستی و به شکل مؤثر از کلمه "حکام" در متون فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "حکام" آورده شده است:
- حکام محلی تصمیم گرفتند تا قوانینی جدید برای بهبود جامعه وضع کنند.
- در تاریخ، حکام بسیاری بودهاند که برای سرزمینهای خود سلطنت کردهاند.
- حکام استانها در جلسهای برگزار شده، در خصوص مسائل اقتصادی بحث کردند.
- روند انتخاب حکام در این کشور معمولاً بر اساس رأیگیری عمومی انجام میشود.
اگر نیاز به مثال یا کاربرد دیگری دارید، بفرمایید!