جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: حی . [ ح َی ی ] (ع اِ)زنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مقابل ِ میت .ج ، احیا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) : «مکن بدی تو و نیکی بکن » چرا فرمود خدای ، ما را گر ما نه حی ّ و مختاریم ؟ ناصرخسرو. فروماندم از کشف این ماجرا که حیی جمادی پرستد چرا. سعدی . || زنده و همیشه . (مهذب الاسماء). - زیبق الحی ؛ سیماب زنده . || فرج زن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندام زن . || بطن که کم از قبیله است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) : به مجنون یکی گفت کای نیک پی چه بودت که دیگر نیایی بحی . (بوستان ). ج ، احیاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و برای همه ٔ معانی مذکور در فارسی بتخفیف یا نیز می آید. (غیاث ). || منع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): لاحی عن الامر؛ اَی لامنع. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) طریق حی ؛ راه هویدا. (منتهی الارب ). || لایعرف الحی من اللی ؛ نشناسد حق را از باطل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ فعل ) بیائید و متوجه شوید: حی علی الصلوة؛ اعجل . بشتاب . (منتهی الارب ). || (مص ) گرد کردن چیزی . (منتهی الارب ) (غیاث ).فراگرفتن از هر سوی . (غیاث ) (منتهی الارب ). گویند حیة به معنی مار از همین ماده و بمناسبت همین معنی است . (منتهی الارب ). || مالک شدن و احراز کردن . (اقرب الموارد). 1-اسم
2- انسان، بشر
3- جاندار، زنده ميت
1- شاهد
2- ايل، قبيله living, family, tribe, hare أهلاً merhaba salut hi hola ciao در قید حیات، جاودان، خانواده، خاندان، فامیل، خانوار، عشیره، قبیله، سبط، طایفه، ایل، قبایل
"حی" به معنای زنده و زندگیدار، که در این صورت مانند سایر صفات استفاده میشود و به صورت نکره و معرفه به کار میرود. مثلاً: "حیوانات حی باید در محیط زیست خودشان زندگی کنند."
"حی" در اصطلاح دینی به معنای خداوند (از اسماء حسنی) نیز به کار میرود. در این زمینه، قاعدهها و نکات نگارشی خاصی وجود دارد که معمولاً شامل موارد زیر است:
استفاده از حروف بزرگ: هنگامی که "حی" به عنوان یکی از صفات خداوند به کار میرود، معمولاً با حرف بزرگ شروع میشود. مثلاً "حی" به عنوان یکی از نامهای خداوند.
توجه به سیاق و مفهوم: در جملاتی که "حی" به کار میرود، سیاق متن و مفهوم آن بسیار مهم است و باید به منظور درست و صحیح نگارش توجه شود.
در نوشتارهای رسمی، دقت به نکات نگارشی و معنایی باعث میشود تا متن به شکل بهتری ارائه شود.
اگر سوال خاصتری درباره این کلمه دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "حی" در جمله آورده شده است:
در باغ وحش، بچهها حیوانات مختلفی مانند شیر و پلنگ را تماشا کردند.
اگرچه او تنها یک حی بوده است، اما همیشه تلاش میکند تا به دیگران کمک کند.
درختان جنگل خانهای برای حیوانات مختلف هستند و تنوع زیستی را حفظ میکنند.
در قرآن، کلمه "حی" به معنای حیات و زندگی در بسیاری از آیات آمده است.
مشاهده ی حیات وحش در طبیعت میتواند تجربهای جالب و آموزنده باشد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظر دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!