جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

gimmick  |

حیلة

معنی: حیلة. [ ل َ ] (ع اِ) حیله . حذاقت و جودت نظر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قدرت بر تصرف . (منتهی الارب ). نظر و قدرت بر تصرف و توانائی . (ناظم الاطباء). ج ، حِوَل ، حِیَل ، حیلات . (منتهی الارب ). || چاره :
چون غدر کرد حیله نماندم جز آن کزو
فریادخواه سوی نبی مصطفی شدم .
ناصرخسرو.
ترا که مار گزیده ست حیله تریاقست
ز ما بخواه گمان چون بری که ما ماریم .
ناصرخسرو.
|| افسون . فسون . مکر. فریب . نیرنگ . خدعه . کید. ترفند. (یادداشت مرحوم دهخدا). زرق . دلغم .
- حیله انداختن ؛ حیله کردن :
گر ز پا افتاده ام زنهار دست از من مدار
حیله در صیدم میندازی که بسمل گشته ام .
نادم (از آنندراج ).
- حیله باز ؛ مکار. (آنندراج ).
- حیله بازی ؛ مکاری .
- حیله پژوه ؛ حیله پیشه .
- حیله ساز ؛ مکار. حیله گر :
گر ستدندش ز من ای حیله ساز
با چو تو صیدی به من آرند باز.
نظامی .
دو سوراخ چون روبه حیله ساز
یکی سوی شهوت یکی سوی آز.
نظامی .
- حیله سازی ؛ مکر. خدعه .
- حیله کردن ؛ حیله انداختن :
حیله کرد انسان و حیله ش دام بود
آنکه جان پنداشت خون آشام بود.
مولوی .
حیله کردند آمدند ایشان بشیر
کز وظیفه ما ترا داریم سیر.
مولوی .
- حیله گر ؛ محتال . مکار :
بحث عقل است این چه عقل ای حیله گر
تا ضعیفی ره برد آنجا مگر.
مولوی .
- حیله گری ؛ حیله سازی :
گویند که دوش شحنگان تتری
دزدی بگرفتند بصد حیله گری .
سعدی .
- حیله ور ؛ محیل . حیله گر. حیلت ساز.
... ادامه
301 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 48
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
gimmick | trick , cunning , deception , deceit , fraud , ruse , guile , deftness , illusion , craft , humbug , slyness , imposture , sleight , evasion , foul , gaff , monkeyshine , wile , hale
عربی
إقتراح ذكي | وسيلة للتحايل , أداة ميكانيكية للتلاعب

واژگان مرتبط: حیله، تدبیر، فوت و فن، حقه، لم، نیرنگ، رمز، حیله گری، زیرکی، خدعه، حیله باز، خاتوله، فریب، فریبکاری، اغفال، تقلب، شیادی، کلاه برداری، شیاد، مکر، دورویی، خیانت، تلبیس، دستان و تزویر، مهارت، عیاری، وهم، خیال، خیال باطل، خیال واهی، خیال خام، پیشه وری، هنر، صنعت، پیشه، گول، شوخی فریب امیز، طراری، زرنگی، تردستی، زبر دستی، گریز، طفره، تجاهل، طفره روی، بهانه، خلاف، جرزنی، بازی بیقاعده، چنگک، خاده، قهقهه، نیزه، سیخک، تزویر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری