جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خاره . [ رَ / رِ ] (اِ) سنگ خارا. || سنگ . (آنندراج ) (برهان قاطع). سنگ سخت . (غیاث اللغة) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) : از آن کوهسار آتش افروختند برآن خاره بر خار می سوختند. فردوسی . چگونه راهی ، راهی درازناک و عظیم همه سراسر سیلاب کند و خاره خار . بهرامی . ملک را عونی و اندیشه به وی یافته است که تف هیبتش از خاره کند خاکستر. فرخی (چ عبدالرسولی ص 57). تا همی پیدا بود نیک از بد ونرم از درشت همچو سنگ خاره از بیجاده و لیل از نهار. فرخی . بر سنگلاخ دشت فرود آمدی خجل اندر میان خاره و اندر میان خار. فرخی . شکفته لاله رخساره حجاب لاله جراره بر از عاج و دل از خاره تن از سیم و لب از شکر. عنصری (از آنندراج ). نبشته چنین است برخاره سنگ که گیتی بکس برندارد درنگ . (گرشاسب نامه ). آتش به مراد تست زنده در آهن و سنگ خاره پنهان . ناصرخسرو. کهن گشتی و نو بودی تو بی شک کهن گردد نو ار سنگ است خاره . ناصرخسرو. از سنگ خاره رنج بودحاصل بی عقل مرد سنگ بود خاره . ناصرخسرو. ازخاک و خار و خاره به اردیبهشت ماه روید بنفشه زار و سمن زار و لاله زار. سوزنی . گروگان خوهی سرخ و مرغول رومه بسختی چو خاره به تیزی چو خاده . سوزنی . برشه از رای سدید وی بود آسان گشای سد اسکندر که هست از خاره و روی و حدید. سوزنی . نسیم خلق تو گر در ضمیر وی چو خضر بخاره بر گذرد بر دمد زخاره خضر. سوزنی . آتش زآهن آمد و زو گشت ایمن آب آهن زخاره زاد و از او گشت خاره سست . خاقانی . زیرا بخاک و خاره دهد خرقه آفتاب هرک آفتاب دید چنین اعتبار کرد. خاقانی . دولت آنجا که راهبر گردد خار خرما و خاره زر گردد. نظامی . به هر خارش که با آن خاره کردی یکی برج از حصارش پاره کردی که ای کوه ارچه داری سنگ خاره جوانمردی کن وشو پاره پاره . نظامی . تیرش ارسوی سنگ خاره شود سنگ چون ریگ پاره پاره شود. نظامی . آنچنان دوخت سنگ خاره به تیر که ندوزند پرنیان و حریر. نظامی . افتاد میان سنگ خاره جان پاره و جامه پاره پاره . نظامی . هر که در این گلشنش بوی می عشق تافت مست شود تاابد گر دلش از خاره نیست . عطار. چارها کردیم و اینجا چاره نیست خود دل این مرد کم از خاره نیست . مولوی (مثنوی دفتر سوم ص 256). تنگ گرداند جهان چاره را آب گرداند حدید و خاره را. مولوی (مثنوی ). گر تو سنگ خاره و مرمر بوی چون بصاحب دل رسی گوهر شوی . مولوی (مثنوی ). اگر خواهی برون آری ز سنگ خاره حیوانی بسان ناقه ٔ صالح که بیرون آمد از خارا. هندوشاه نخجوانی . ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت حوالت سر دشمن بسنگ خاره کنم . حافظ. نگرفت در تو گریه ٔ حافظ بهیچ روی حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست . حافظ. خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب . حافظ. سیل سرشک ما ز دلش کین بدر نبرد در سنگ خاره قطره ٔ باران اثر نکرد. حافظ. thirty الثلاثون، ثلاثون، في العقد الرابع، العقد الثالث من العمر diken épine dorn espina spina
الثلاثون|ثلاثون , في العقد الرابع , العقد الثالث من العمر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "خاره" در زبان فارسی به معنای خار یا گیاهانی است که دارای تیغ یا خاری باشند. در نگارش فارسی، قواعد خاصی برای استفاده از این کلمه و همچنین نگارش جملات مرتبط با آن وجود دارد.
قواعد نگارشی مرتبط با "خاره":
نقطهگذاری:
جملات باید با نقطه، علامت سوال یا علامت تعجب به پایان برسند.
استفاده از اشکال مختلف کلمه:
در هنگام استفاده از کلمه "خاره"، دقت کنید که در متن خود از اشکال مختلف آن به درستی استفاده کنید (مثلاً "خار" یا "خارها").
هماهنگی میان فاعل و فعل:
اگر از "خاره" در جملات استفاده میکنید، فعل باید به گونهای انتخاب شود که با فاعل هماهنگی داشته باشد. مثلاً "خارهها به زمین افتادهاند."
استفاده از قیدها و صفتها:
میتوانید از صفتها یا قیدها برای توصیف خارهها استفاده کنید، مثلاً "خارههای تیز."
استفاده صحیح از حالتهای دستوری:
به یاد داشته باشید که کلمه "خاره" ممکن است به تنهایی یا به عنوان بخشهایی از عبارتهای دیگر در جملات قرار گیرد.
مثال جملات:
در باغ، خارههای زیادی وجود دارد.
او از درد خارهها در پایش شاکی بود.
خارهها در این منطقه به وفور یافت میشوند.
این قواعد و نکات به شما کمک میکند تا به درستی و با دقت بیشتری با کلمه "خاره" و جملات مرتبط با آن نگارش کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
خارههای باغ پر از گلهای زیبا و رنگارنگ است.
در کنار دریا، خارههای بلند به طرز جالبی به باد میرقصند.
خارهی بزرگ روی درخت باعث شده بود که پرندگان نتوانند به راحتی به لانههای خود برگردند.