جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xāše'
humble  |

خاشع

معنی: خاشع. [ ش ِ ] (ع ص ، اِ) جای دگرگونه شده و منزلی نمانده در وی و جائی که کسی در آنجارسیدن نتواند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (فرهنگ رشیدی ). || فروتن و رکوع کننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغة). ترسکار. (مهذب الاسماء). المتواضعﷲ بقلبه و جوارحه . (تعریفات جرجانی ). ج ، خُشّاع و خُشَّع، خاشعون . خاشعین . ذلیل . عجز و لابه کننده . خاضع.ترسیده کار : فی صلاتهم خاشعون . (قرآن 2/32). خاشعین ﷲ لا یشترون . (قرآن 199/3). و کانوا لنا خاشعین . (قرآن 90/21). لرأیته خاشعاً. (قرآن 21/59).
ناظر قلبیم اگرخاشع بود
گرچه گفت و لفظ ناخاضع بود.
مولوی .
... ادامه
905 | 0
مترادف: 1- افتاده، خاضع، خاكسار، فروتن، متواضع
متضاد: مغرور، متكبر 1- خداترس، متقي، پرهيزگار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (ش ِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: xASe'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 971
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
humble | submissive , obedient , shake
ترکی
utanç verici
فرانسوی
honteux
آلمانی
beschämend
اسپانیایی
vergonzoso
ایتالیایی
vergognoso
عربی
متواضع | ذليل , وضيع , وديع , ذل , هزم على نحو حاسم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خاشع" از نظر لغوی به معنای "فروتن" و "واضع سر" است و در متون دینی و ادبی به کار می‌رود. این واژه از ریشه "خاشع" گرفته شده است و در زبان فارسی دارای موارد کاربرد خاصی است. در ادامه به چند نکته ادبی و نگارشی پیرامون این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوه نگارش: کلمه "خاشع" به همین شکل و با همین املا نوشته می‌شود و هیچ‌گونه تغییر در املای آن نیاز نیست.

  2. نحوه استفاده: این واژه معمولاً در جملات توصیفی و عاطفی استفاده می‌شود و بیشتر در متن‌های مذهبی و عرفانی کاربرد دارد. برای مثال:

    • "او در برابر پروردگار خاشع و فروتن است."
  3. قافیه و وزن: به عنوان یک واژه ادبی، می‌توان از "خاشع" در شعر و ادبیات کلاسیک و معاصر استفاده کرد. این کلمه به دلیل قافیه و وزن خاص آن، می‌تواند در غزل‌ها و اشعار عرفانی جای مناسبی داشته باشد.

  4. تلفظ: این کلمه به صورت "خا-shi'" تلفظ می‌شود.

  5. ترکیب‌ها: می‌توان از "خاشع" در ترکیب‌های مختلفی استفاده کرد؛ مثلاً "خاشع در برابر خدا" یا "خاشع در دعا".

در کل، واژه "خاشع" دارای بار معنایی غنی است و در متون ادبی و مذهبی کاربرد عمده‌ای دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "خاشع" در جمله آورده‌ام:

  1. او به نماز ایستاد و با قلبی خاشع از خداوند طلب استغفار کرد.
  2. هنگام قرائت قرآن، صدایش آن‌قدر خاشع و دلنشین بود که همه را تحت تأثیر قرار داد.
  3. در مقابل عظمت آفرینش خداوند، احساس خاشع بودن می‌کرد و به تفکر عمیق فرو می‌رفت.
  4. جامعه‌ای که اعضای آن خاشع و متواضع باشند، به آرامش و همدلی بیشتری دست می‌یابد.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: محقر، پست، زبون، مطیع، حلیم، فرمانبردار، رام، حرف شنو، سربزیر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری